مشاوره نوین
هر کس مى خواهد عزیزترین مردم باشد، باید تقواى الهى پیشه کند. حضرت محمدمصطفی (ص)
| ||||
روشن است که نتیجه تلاش یک ساله یا نیم ساله دانش آموزان و دانشجویان در امتحانات پایانی مشخص می شود. اگرچه میزان مطلوبیت نحوه اجرای امتحانات یا اصولا این نوع ارزشیابی تحصیلی که اکنون در نظام آموزشی ما در حال اجراست یا اینکه تا چه حد در ارزیابی دقیق متعلمین موثر است خود تحقیقی مجزا و مفصل را می طلبد اما در این نوشته قرار است تا راه ها و عواملی را که می تواند در به دست آمدن یک امتحان موفق موثر باشد مورد بررسی و بازبینی قرار گیرد.
منبع:روزنامه جمهوری اسلامی 21/03/1386 صفحه مقالات [ چهارشنبه 87/2/18 ] [ 10:25 صبح ] [ پروین اعتصامی ]
[ نظرات () ]
معلم عزیز تو را می ستایم زیرا: این تو بودی که ضریح سبز آگاهی را در آغوش فشردی و غبار کینه را از آئینه سینه ستردی خون سپیده را با اشک دیده در آمیختی و در رگهای شب ریختی . شبهای سرد و لحظه های درد را با اشک سبز بهار و خون سرخ گلنار رنگ آمیزی کردی زلال سپید سحر را به روی شنزار شب ریختی و سینه ریز نور را بر سینه شب دیجور آویختی گل امید و آگاهی را از شاخسار پگاه چیدی و گوهر آرزوها را در حریر آه پیچیدیی دستان گل افشان تو از باغ آسمان ستاره می چیند و بر زمینیان می افشاند از فراز شاخه های سبز تو فرشتگان مهر بر اوج سپهر پر می گشایند و بر سقف فلک سر می سایند. معلمّی، مهری است که از روز ازل با گل آدمی سرشته شد تا مردم از ظلمات جهل به نور دانایی، رهنمون شوند. براستی که معلّمی شغل نیست، عشق است. هرگونه مزیت و پیشرفتی که در جامعه صورت میگیرد، مرهون و مدیون تلاش پیگیرمعلمان و استادانی است که در راه تعلیم و تربیت فرزندان و نسل نوپای کشور میکوشند. روزمعلم به عنوان روز تجلیل ازایثارگری و حماسه آفرینی صاحبان اندیشه و قلم باید مورد توجه همگان قرار گیرد و آحاد جامعه به ویژه دانشآموزان با برپایی آیینهایی مقام معلمان خود را گرامی بدارند. در هرجامعهای که قدر و شان معلم به خوبی شناخته شده و در جایگاه وا قعی خود قرار دارد ازدل آن جامعه افراد فرهیخته متعهد و دلسوز بیرون خواهد آمد. با وجودی که در کشور ما همه جایگاه و نقش معلم و تاثیرگذاری او را بر نسل جوان و آینده ساز مملکت به خوبی میدانند ولی متاسفانه تاکنون به حقوق و شان این قشر آ ن گونه که باید و شاید توجه نشده است. به رغم فعالیت جانکاه این قشر فرهنگی ، متاسفانه تاکنون از لحاظ حقوق و مزایا مورد بیمهری قرار گرفتهاند. معلمان علاوه برارایه وانتقال دانشهای مختلف، به عنوان مربیان تربیتی نقش عمدهای در تربیت نسل جوان و آیندهساز کشور برعهده دارند. روزهای درس و مکتب فراموش ناشدنی اند حتی اگر چند سال از آن بگذرد. در میان روزهای تحصیل، روز معلم ویژگی خاصی دارد. هم برای معلمان عزیز است و هم برای دانش آموزان چون در این روز معمولاً عواطف زیبایی رد و بدل می شود و گاه صحنه های بی بدیلی خلق می شود. شنیدن خاطراتی از روز معلم قطعاً شنیدنی و خواندنی است. انسان نیز با پذیرش این مسئولیت، نام خویش را در قالب واژه مقد س «معلم» ثبت کرده است. معلم، ایمان را بر لوح جان و ضمیرهای پاک حک می کند و ندای فطرت را به گوش همه می رساند. همچنین سیاهی جهل را از دل ها می زداید و زلال دانایی را در روان بشر جاری می سازد. دغدغه معلم همیشه این است که حیات بشر، بر مدار ارزش ها و کرامت انسانی بچرخد و شناخت مکتب و معلم همت اساسی آدمی با شد و هیچ بیگانه ای را مجال تجاوز به فرهنگ ارزشی دین و میهن فراهم نیاید. « حق معلم بر تو آن است که همواره، با دیده تعظیم و تکریم به او بنگری، مجلس او را گرامی بداری و به سخنانش با دقت گوش دهی، رو به جانب او بنشینی و صدایت را در حضورش بلند نکنی ». « معلم باید دربارة شاگردان، خواهان اموری باشد که نسبت به آنها، در خود احساس علاقه و دوستی کند. و از هرگونه شر و بدی که برای خویش نمی پسندد برای شاگردانش نیز نپسندد؛ زیرا این گونه دلسوزی و برابر اندیشی نسبت به شاگردان، حاکی از کمالِ ایمانِ معلم و حُسن رفتار و برادری، نمایانگر روح تعاون و همبستگی معلم نسبت به آنان می باشد» . معلم باید نیروی فکری متعلم را پرورش دهد و او را به سوی استقلال رهنمون شود. باید قوه ابتکار او را زنده کند؛ یعنی در واقع، کار معلم آتش گیره دادن است. فرق است میان تنوری که شما بخواهید آتش از بیرون بیاورید و در آن بریزید تا آن را داغ کنید و تنوری که در آن هیزم و چوب جمع است و شما فقط آتش گیره از خارج می آورید و آن قدر زیر این چوب ها و هیزم ها قرار می دهید که اینها کم کم مشتعل شود. معلمی شغلی نیست؛ معلمی عشق است. اگر به عنوان شغل انتخابش کرده ای، رهایش کن و اگر عشق توست مبارکت باد. آورده اند که اسکندر به معلّم خویش احترام بسیاری می گذاشت. از او پرسیدند: چرا معلّم خود را بیش از پدر تعظیم و احترام می کنی؟ گفت: به سبب آن که پدرم، مرا از عالم ملکوت به زمین آورده و استاد، مرا از زمین به آسمان برده است. مقام معلم می توان در سایه آموختن گنج عشق جاودان اندوختن اول از استاد، یاد آموختیم پس، سودای سواد آموختیم از پدر گر قالب تن یافتیم از معلم جان روشن یافتیم ای معلم چون کنم توصیف تو چون خدا مشکل توان تعریف تو ای تو کشتی نجات روح ما ای به طوفان جهالت نوح ما یک پدر بخشنده آب و گل است یک پدر روشنگر جان و دل است لیک اگر پرسی کدامین برترین آنکه دین آ موزد و علم یقین (شهریار) معلم چو کانونی از آتش است همه کار او سوزش و سازش است که روشن کند محفل دیگران معلم طلایه دار ایمان ، عشق ، ادب ، اخلاق و نزاکت است . هر حرکت او از چشمان تیزبین و معصومانه ی شاگردانش مخفی نمی ماند . او باید مظهر اعتماد ، وقت شناسی ، وفای به عهد ، صفا و صمیمیت و راستگویی باشد، تا جوانانی شجاع ، مودب ، راست گفتار ، وطن دوست و عاشق مردم پرورش دهد . یاوه گوئی، سخنان زشت ، ناسزا گویی و شوخی های خارج از ادب و نزاکت در شان معلم نیست . از ارزش و اعتبار او می کاهد و منزلت و جایگاهش را تنزل میدهد . بی کمالی های انسان از سخن پیدا شود پسته ی بی مغز چون لب وا کند رسوا شود فروتنی و تواضع از افتخارات معلمین آگاه و خردمند است . آنان همچون رودخانه ی عمیق ، ساکت و آرام و مانند درختان پر از میوه ، سربزیرند . خاکساران بیشتر از فیض قسمت می برند کلبه ی دیوار کوتاهان پر از مهتاب بود اما همین پارسایان شب در مقابل ستم ، ریا کاری ، دروغ ، حق کشی و بی عدالتی همچون شیران شرزه می خروشند و در مقابل مستکبران و متکبران ، راست قامت و استوار می ایستند . معلم با چراغ دانش و آگاهی به مصاف جهل و جمود و خرافه پرستی می رود زیرا نادانی ، تحجر و خرافات دشمنان همیشگی انسان ها هستند . آنان نسل به نسل و فصل به فصل درخت کهن تمدن بشری را از گزند این علف های هرز مصون داشته اند . تا همواره شکوفه های آگاهی و جوانه های نو آوری بر آن افزوده شود . درخت تو گر بار دانش بگیرد به زیر آوری چرخ نیلوفری را مطالعه ی مستمر لازمه ی کار و زندگی معلم است . جهان با سرعتی سر سام آور به سوی مرزهای ناشناخته ی دانش به پیش می تازد . معلم نمی تواند در این رهگذر ساکن و بی تفاوت باقی بماند . حداقل در رشته ای که تدریس می کند باید به دانش روز مجهز باشد. فسانه گشت و کهن شد حدیث اسکندر سخن نو آر که نو را حلاوتی است دگر معلم باید با (( طرح درس )) و مطالعه ی کافی به صنف قدم بگذارد ، تا برای پاسخ دادن به سوال های دانش آموزان آمادگی داشته باشد . اگر احتمالا جواب سوالی را نمی داند ، با شجاعت بگوید : فعلا نمی دانم ، باید فکر کنم و جواب بدهم . این طرز برخورد صادقانه می تواند برای شاگردان الگو باشد . نقل از :مشعل http://www.mashal.org/home/main/hejtemahi.php?id=00058 [ چهارشنبه 87/2/11 ] [ 9:49 صبح ] [ خداداد مؤذنی بیستگانی ]
[ نظرات () ]
استاد شهید آیت الله مطهری در 13 بهمن 1298 هجری شمسی در فریمان واقع در 75 کیلومتری شهر مقدس مشهد در یک خانواده اصیل روحانی چشم به جهان می گشاید. پس از طی دوران طفولیت به مکتبخانه رفته و به فراگیری دروس ابتدایی می پردازد. در سن دوازده سالگی به حوزه علمیه مشهد عزیمت نموده و به تحصیل مقدمات علوم اسلامی اشتغال می ورزد. در سال 1316 علیرغم مبارزه شدید رضاخان با روحانیت و علیرغم مخالفت دوستان و نزدیکان، برای تکمیل تحصیلات خود عازم حوزه علمیه قم می شود در حالی که به تازگی موسس گرانقدر آن, آیت الله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی دیده از جهان فروبسته و ریاست حوزه را سه تن از مدرسان بزرگ آن, آیات عظام سید محمد حجت، سید صدرالدین صدر و سید محمد تقی خوانساری به عهده گرفته اند.در دوره اقامت پانزده ساله خود در قم از محضر مرحوم آیت الله العظمی بروجردی (در فقه و اصول) و حضرت امام خمینی ( به مدت 12 سال در فلسفه ملاصدرا و عرفان و اخلاق و اصول) و مرحوم علامه سید محمد حسین طباطبائی (در فلسفه : الهیات شفای بوعلی و دروس دیگر) بهره می گیرد. قبل از هجرت آیت الله العظمی بروجردی به قم نیز استاد شهید گاهی به بروجرد می رفته و از محضر ایشان استفاده می کرده است. مولف شهید مدتی نیز از محضر مرحوم آیت الله حاج میرزا علی آقا شیرازی در اخلاق و عرفان بهره های معنوی فراوان برده است. از اساتید دیگر استاد مطهری می توان از مرحوم آیت الله سید محمد حجت ( در اصول) و مرحوم آیت الله سید محمد محقق داماد (در فقه) نام برد. وی در مدت اقامت خود در قم علاوه بر تحصیل علم، در امور اجتماعی و سیاسی نیز مشارکت داشته و از جمله با فدائیان اسلام در ارتباط بوده است. در سال 1331 در حالی که از مدرسین معروف و از امیدهای آینده حوزه به شمار می رود به تهران مهاجرت می کند. در تهران به تدریس در .مدرسه مروی و تألیف و سخنرانیهای تحقیقی می پردازد در سال 1334 اولین جلسه تفسیر انجمن اسلامی دانشجویان توسط استاد مطهری تشکیل می گردد. در همان سال تدریس خود در دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران را آغاز می کند. در سالهای 1337 و 1338 که انجمن اسلامی پزشکان تشکیل می شود .استاد مطهری از سخنرانان اصلی این انجمن است و در طول سالهای1340 تا 1350 سخنران منحصر به فرد این انجمن می باشد که بحثهای مهمی از ایشان به یادگار مانده است.وی همچنین درکنار امام بوده است به طوری که می توان سازماندهی قیام پانزده خرداد در تهران و هماهنگی آن با رهبری امام را مرهون تلاشهای او و یارانش دانست. در ساعت 1 بعد از نیمه شب روز چهارشنبه پانزده خرداد1342 به دنبال یک سخنرانی مهیج علیه شخص شاه به وسیله پلیس دستگیر شده و به زندان موقت شهربانی منتقل می شود و به همراه تعدادی از روحانیون تهران زندانی می گردد. پس از 43 روز به دنبال مهاجرت علمای شهرستانها به تهران و فشار مردم، به همراه سایر روحانیون از زندان آزاد می شود.پس از تشکیل هیئتهای موتلفه اسلامی، استاد مطهری از سوی امام خمینی همراه چند تن دیگر از شخصیتهای روحانی عهده دار رهبری این هیئتها می گردد. پس از ترور حسنعلی منصور نخست وزیر وقت توسط شهید محمد بخارایی کادر رهبری هیئتهای موتلفه شناسایی و دستگیر می شود ولی از آنجا که قاضی ای که پرونده این گروه, تحت نظر او بود مدتی در قم نزد استاد تحصیل کرده بود به ایشان پیغام می فرستد که حق استادی را به جا آوردم و بدین ترتیب استاد شهید از مهلکه جان سالم بدر می برد. در این زمان وی به تألیف کتاب در موضوعات مورد نیاز جامعه و ایراد سخنرانی در دانشگاهها، ایجادانجمن اسلامی در، مسجد هدایت، مسجد جامع نارمک و غیره می دپردازد.به طور کلی استاد شهید که به یک نهضت اسلامی معتقد بود نه به هر نهضتی، برای اسلامی کردن محتوای نهضت تلاشهای ایدئولوژیک بسیاری نمود و با کجرویها و انحرافات مبارزه سرسختانه کرد. در سال 1346 به کمک چند تن از دوستان اقدام به تأسیس حسینیه ارشاد نمود به طوری که می توان او را بنیانگذار آن موسسه دانست. ولی پس از مدتی به علت تکروی و کارهای خودسرانه و بدون مشورت یکی از اعضای هیئت مدیره و ممانعت او از اجرای طرحهای استاد و از جمله ایجاد یک شورای روحانی که کارهای علمی و تبلیغی حسینیه زیر نظر آن شورا باشد سرانجام در سال 1349 علیرغم زحمات زیادی که برای آن موسسه کشیده بود و علیرغم امید زیادی که به آینده آن بسته بود در حالی که در آن چند سال خون دل زیادی خورده بود از عضویت هیئت مدیره آن موسسه استعفا داد و آن را ترک کرد.ودر سال 1348 به خاطر صدور اعلامیه ای با امضای ایشان و حضرت علامه طباطبایی و آِیت الله حاج سید ابوالفضل مجتهد زنجانی مبنی بر جمع اعانه برای کمک به آوارگان فلسطینی و اعلام آن طی یک سخنرانی در حسینیه ارشاد دستگیر شد و مدت کوتاهی در زندان تک سلولی به سربرد. از سال 1349 تا 1351 برنامه های تبلیغی مسجدالجواد را زیر نظر داشت و غالباً خود سخنران اصلی بود تا اینکه آن مسجد و به دنبال آن حسینیه ارشاد تعطیل گردید و بار دیگر استاد مطهری دستگیر و مدتی در بازداشت قرار گرفت. پس از آن استاد شهید سخنرانیهای خود را در مسجد جاوید و مسجد ارک و غیره ایراد می کرد. بعد از مدتی مسجد جاوید نیز تعطیل .گردید. در حدود سال 1353 ممنوع المنبر گردید و این ممنوعیت تا پیروزی انقلاب اسلامی ادامه داشت اما مهمترین خدمات استاد مطهری در طول حیات پر برکتش ارائه ایدئولوژی اصیل اسلامی از طریق درس و سخنرانی و تألیف کتاب است. این امر خصوصاً در سالهای 1351 تا 1357 به خاطر افزایش تبلیغات گروههای چپ و پدید آمدن گروههای مسلمان چپ زده و ظهور پدیده التقاط به اوج خود می رسد. گذشته از حضرت امام، استاد مطهری اولین شخصیتی است که به خطر سران سازمان موسوم به « مجاهدین خلق ایران » پی می برد و دیگران را از همکاری با این سازمان باز می دارد و حتی تغییر ایدئولوژی آنها را پیش بینی می نماید. در این سالها استاد شهید به توصیه حضرت امام مبنی بر تدریس در حوزه علمی قم هفته ای دو روز به قم عزیمت نموده و درسهای مهمی در آن حوزه القا می نماید و همزمان در تهران نیز درسهایی در منزل و غیره تدریس می کند. در سال 1355 به دنبال یک درگیری با یک استاد کمونیست دانشکده الهیات! زودتر از موعد مقرر بازنشسته می شود. همچنین در این سالها استاد شهید با همکاری تنی چند از شخصیتهای روحانی، «جامعه روحانیت مبارز تهران» را بنیان می گذارد بدان امید که روحانیت شهرستانها نیز به تدریج چنین سازمانی پیدا کند.وگرچه ارتباط استاد مطهری با امام خمینی(ره) پس از تبعید ایشان از ایران به وسیله نامه و غیره استمرار داشته است ولی در سال 1355 موفق گردید مسافرتی به نجف اشرف نموده و ضمن دیدار با امام خمینی درباره مسائل مهم نهضت و حوزه های علمیه با ایشان مشورت نماید. پس از شهادت آیت الله سید مصطفی خمینی(ره) و آغاز دوره جدید نهضت اسلامی، استاد مطهری به طور تمام وقت درخدمت نهضت قرار می گیرد و در تمام مراحل آن نقشی اساسی ایفا می نماید. در دوران اقامت حضرت امام در پاریس، سفری به آن دیار نموده و در مورد مسائل مهم انقلاب با ایشان گفتگو می کند و در همین سفر امام خمینی ایشان را مسؤول تشکیل شورای انقلاب اسلامی می نماید. هنگام بازگشت امام خمینی به ایران مسؤولیت کمیته استقبال از امام را شخصاً به عهده می گیرد و تا پیروزی انقلاب اسلامی و پس از آن همواره در کنار رهبر عظیم الشأن انقلاب اسلامی و مشاوری دلسوز و مورد اعتماد برای ایشان بود تا اینکه در ساعت بیست و دو و بیست دقیقه سه شنبه یازدهم اردیبهشت ماه سال 1358 در تاریکی شب در حالی که از یکی از جلسات فکری سیاسی بیرون آمده بود یا گلوله گروه نادان و جنایتکار فرقان که به مغزش اصابت نمود به شهادت می رسد و امام و امت اسلام در حالی که امیدها به آن بزرگمرد بسته بودند در ماتمی عظیم فرو می روند. [ چهارشنبه 87/2/11 ] [ 9:43 صبح ] [ خداداد مؤذنی بیستگانی ]
[ نظرات () ]
به نام خدا این وبلاگ جهت ارتباط اعضای گروه مشاوره آموزش وپرورش مبارکه با سرگروه های مشاوره باز شده است. سرگروه ها: آقای خداداد مؤذنی خانم پروین اعتصامی [ جمعه 86/6/16 ] [ 9:15 عصر ] [ خداداد مؤذنی بیستگانی ]
[ نظرات () ]
|
||||
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |