مشاوره نوین
هر کس مى خواهد عزیزترین مردم باشد، باید تقواى الهى پیشه کند. حضرت محمدمصطفی (ص)
| ||||||||||
فرارسیدن ایام الله دهه فجر وپیروزی حق برباطل راگرامی می داریم. [ چهارشنبه 87/11/16 ] [ 10:46 صبح ] [ خداداد مؤذنی بیستگانی ]
[ نظرات () ]
[ سه شنبه 87/10/10 ] [ 8:18 عصر ] [ خداداد مؤذنی بیستگانی ]
[ نظرات () ]
رهایم نکن !
والدین میدانند که هر کودک تا اندازهای ترس و اضطراب در خود دارد. با این حال، والدین نمیدانند که این ترس و اضطراب از کجا سرچشمه میگیرد. آنها به دفعات سوال میکنند: «چرا بچه من این قدر وحشتزده است؟ او که دلیلی برای ترس خود ندارد.» پدری تا آنجا پیش رفت که به کودک مضطرب خود بگوید: «این حرفهای کاملاً پوچ را تمام کن. خودت میدانی که کاملاً خوش هستی.» شاید مفید واقع شود که برخی از سرچشمههای اضطراب در کودکان را توصیف کنیم و چند طریق برای غلبه بر اضطراب ارائه بدهیم. می توان سرچشمه های اضطراب را اینها دانست : * اضطراب و ترس ناشی از از رها شدن * اضطراب ناشی از احساس گناه * اضطراب ناشی از انکار استقلال و موقعیت کودک * اختلاف بین پدر و مادر، یکی دیگر از سرچشمههای اضطراب * اضطراب ناشی از دخالت در فعالیتهای بدنی کودک * اضطراب ناشی از پایان زندگی در این مقاله اضطراب ناشی از رها شدن را مورد بررسی قرار می دهیم و در سلسله مقالات دیگر به بررسی دیگر سرچشمه های اضطراب در کودکان خواهیم پرداخت : بزرگترین ترس کودک این است که والدین او را دوست نداشته باشند و رهایش کنند. چنانکه «جان اشتین بک» آن را بهطور برجستهای در کتاب «شرق بهشت» نشان میدهد: «بزرگترین وحشتی که یک کودک میتواند داشته باشد این است که دوست داشته نشود، و طرد شدن ، دوزخی است که از آن وحشت دارد... و طرد شدن خشم را با خود میآورد و خشم ، نوعی جنایت را که شکل انتقام دارد با خود می آورد ... بارها در خیابان یا در سوپر مارکت، از دور میشنویم که مادری خشمگین به کودک خود که وقتش را تلف کرده است جیغ زنان میگوید: « اگر همین الآن نیایی اینجا، همین جا ولت میکنم و میروم.» این نوع گفتار، ترس همیشه در کمین رها شدن را بر خواهد انگیخت و کودک را بیش از پیش در خیال تنها رها شدن در دنیا فرو خواهد برد. زمانی که اتلاف وقت کردن کودک را نمیتوانیم تحمل کنیم، بهتر است دستش را بگیریم و او را با خود بکشیم تا اینکه با سخنان خود او را تهدید کنیم. بعضی از کودکان اگر از مدرسه به خانه باز گردند و مادرشان را در خانه نیابند، به وحشت میافتند. اضطراب خاموش آنها از رها شدن ، خیلی زود بیدار میشود. بهتر است مادر از طریق یک نوار ارزان قیمت ضبط صوت یا با استفاده از یک یادداشت، برای کودک پیغام بگذارد و جایی را که رفته است به کودک اطلاع بدهد. [در صورت استفاده از روش دوم، در نظر داشته باشید که نوشته را در جایی قرار دهید که کودک یقیناً متوجه آن بشود- م.] روش نخست بویژه در مورد کودکان خردسال مفید واقع میشود. صدای ملایم والدین و سخنان محبتآمیزشان، کودکان را توانا میسازد که جداییهای موقتی را بدون اضطراب بیش از اندازه تحمل کنند. [در صورت استفاده از این روش، بخاطر داشته باشید که کودک بایستی از قبل از برنامه شما آگاهی داشته باشد- م.] هنگامی که فراز و نشیبهای زندگی ، ما را به اجبار از کودکان خردسالمان جدا میکند، باید برای این جدایی زمینهسازی کرد. برای بعضی از والدین دشوار است به کودک بفهمانند که آنها برای عمل جراحی، تعطیلات، یا برای انجام وظیفهای اجتماعی از خانه دور خواهند بود. آنها به خاطر ترسی که از عکسالعمل کودکشان دارند، هنگام شب یا وقتی که کودکشان در مدرسه است، یواش از خانه خارج میشوند و یکی از خویشاوندان و یا یک پرستار بچه را در خانه میگذارند که موقعیت را برای کودکشان توضیح دهد. مادر دو قلوهای سه ساله بایستی تحت عمل جراحی قرار میگرفت. جوی از آشفتگی و هیجان خانه را در برگرفته بود، ولی به بچهها چیزی از موضوع گفته نشد. مادر صبح روزی که قرار بود در بیمارستان بستری شود، زنبیل خرید خود را در دست گرفت و وانمود کرد که میخواهد برای خرید به سوپر مارکت برود. او خانه را ترک کرد و تا سه هفته بازنگشت. در طول این مدت بنظر میرسید که بچهها مثل گل پژمرده و پلاسیده شدهاند. توضیحاتی که پدر میداد موجب تسلی خاطر آنها نمیشد. آنها هر شب با گریه به خواب میرفتند. در طول روز، آنها بیشتر وقتشان را جلوی پنجره میایستادند و منتظر میشدند که مادر از راه برسد. اگر کودکان را از قبل برای دوری از مادر آماده سازیم، آنها خواهند توانست که فشار ناشی از این جدایی را آسان تر تحمل کنند. مادر پسرکی سه ساله ، دو هفته پیش از آنکه در بیمارستان بستری شود، درباره این مسئله با او صبحت کرد. پسرک علاقه کمی از خود نشان داد، اما مادر فریب فقدان حس کنجکاوی او را نخورد و گفت: «بیا با هم این بازی" مادر دارد به بیمارستان میرود" ، را بازی کنیم.» مادر چند تا عروسک تهیه کرد (او آنها را قبلاً به همین خاطر خریده بود). این عروسکها باید نقش اعضای خانواده ، پزشک، و پرستار را ایفا میکردند. مادر در حالی که عروسکها را با دست جابجا میکرد و به جای آنها حرف میزد، چنین گفت: «مامان دارد میرود بیمارستان تا خوب بشود. مامان خانه نخواهد بود. پسرک از خودش میپرسد که پس مامان من کجاست؟ مامان کجاست؟ اما مامان خانه نیست. تو آشپزخانه نیست. تو اتاق خواب نیست. تو اتاق نشیمن هم نیست. مامان تو بیمارستان است، رفته آقای دکتر را ببیند و حالش خوب بشود. پسرک گریه میکند، مامانم را میخواهم. من مامانم را میخواهم. اما مامان رفته بیمارستان تا خوب خوب بشود. مامان پسرش را دوست دارد. مامان هر روز دلش برای او تنگ میشود. مادر و پسر این درام هجران و وصل دوباره را بارها و بارها اجرا کردند. ابتدا، بخش عمده گفتگو را مادر انجام میداد، اما بزودی، پسر هم سر رشته سخن را بدست گرفت. او با استفاده ای از عروسکهای مناسب به پزشک و پرستار گفت که از مامان بخوبی مراقبت کنند، حال او را بهبود بخشند، و هر چه زودتر او را به خانه بفرستند. [ یکشنبه 87/9/17 ] [ 9:59 صبح ] [ خداداد مؤذنی بیستگانی ]
[ نظرات () ]
41- سعی کنیم شخصیت علمی و اجتماعی خویش را پیش دانش آموزان سبک نکنیم. 42- مقررات خشک و افراطی را از کلاس درس دور کنیم 43- در تدریس از گروه گرایی و خط بازی خودداری کنیم. 44- بر موضوعات درسی تسلط و از آن اطلاع کافی داشته باشیم. 45- در افزایش آگاهی و محتوای علمی و درسی خود بکوشیم. 46- به سولات دانش آموزان با لحن خوب و مناسب پاسخ دهیم. 47-مطالعه پیش از تدریس و آمادگی قبلی جهت تدریس داشته باشیم. 48- برنامه ریزی داشته باشیم. 49- از ابتکار و خلاقیت در تدریس استفاده کنیم. 50- از روش های تدریس و از نحوه ی بکارگیری آنها آگاه باشیم. 51- به کیفیت شروع، ادامه و پایان درس توجه داشته باشیم. 52- به هنگام تدریس مطالب، تنوع را فراموش نکنیم. 53- از تجربیات درسی و تدریس دیگران استفاده کنیم. 54- در هر درس مطالب نو و تازه ای بیان کنیم. 55- سعی کنیم دانش آموزان در ارتباط با درس فعالیت عملی داشته باشند. 56- دانش آموزان را نسبت به یادگیری درس تشنه کنیم. 57- در صورت احساس خستگی در چهره دانش آموزان ازادامه تدریس بپرهیزیم. 58- سعی کنیم همواره اشکالات تدریس خود را رفع کنیم. 59- موضوع و عنوان درس را در ابتدای تدریس مشخص و بازگو کنیم. 60- درس را مرحله به مرحله تدریس کرده و از این شاخه به آن شاخه نپریم. 61- بیش از اندازه ی معمول به جزوه، کتاب و یا متن درس نگاه نکنیم. 62- از طرح شبهات و اشکالات بدون جواب بپرهیزیم. 63- جمع بندی درس را در انتها فراموش نکنیم. 64- از داشتن لحنی یکنواخت و تن صدای ثابت بپرهیزیم. 65- در هنگام تدریس در یک مکان ثابت توقف نکنیم. 66- دقت کنیم تمرین ها یا مسایل یا تکالیف در حد توان دانش آموز باشد. 67- در هنگام تدریس حتی الامکان از مثال استفاده کنیم. 68- در هنگام تدریس از مثال و امکانات آموزشی موجود حداکثر بهره را ببریم. 69- خلاصه درس را در انتهای تدریس بازگو و مشارکت دانش آموزان را نیز بخواهیم. 70- ظاهری آراسته و منظم داشته باشیم و در نظر بگیریم که زیبایی سادگی است. 71- در کارهایمان نظم داشته باشیم تا الگویی مناسب برای دانش آموزان باشیم. 72- نتایج آزمونها را بررسی کنیم تا نقاط قوت و ضعف را بیابیم. 73- در هنگام خشم بر احساسات و عواطف خود غلبه کنیم. 74- در تمام کارهای خود قاطعیت و برش داشته باشیم. 75- دانش آموزان را در بالا رفتن از نردبان علم و دانش یاری کنیم. 76- در هنگام تدریس سعی کنیم تمام توجه دانش آموزان را به خود جلب کنیم. 77- فرصت انتقاد از خود را به دانش آموزان بدهیم. 78- از این که قادر به پاسخگویی برخی از سولات نیستیم هراس به خود راه ندهیم و به راحتی اقرار کنیم که پاسخ آن را نمی دانیم. 79- تجارب تازه ی خود را در اختیار دانش آموزان قرار دهیم و به یاد داشته باشیم که معلم هنرمند کسی است که با ایجاد شرایط و موقعیت های مناسب آموزشی خود، کمتر تدریس می کند ولی دانش آموزان بیشتر یاد می گیرند. 80 - برای خانواده ی دانش آموزان ارزش قائل شویم و شغل آنان را هر چه باشد احترام کنیم. [ شنبه 87/9/16 ] [ 9:41 صبح ] [ فاطمه رمضان پور ]
[ نظرات () ]
به نام خدای دانا راهبرد ویژه معلمان و دبیران گرامی آذر ماه 1387 80نکته در تدرییس موفق 1- با توکل بر خدا و نام خدا تدریس را شروع کنیم. 2- اخلاص در عمل تدرسی و تقوا را رعایت کنیم. 3- زمان هر جلسه تدریس را در نظر داشته باشیم 4- وقت کلاس ر ا به مطالب بیهوده و کم فایده صرف نکنیم. 5- سعی کنیم ساعات تدریس را تغییر ندهیم. 6- به هنگام تدریس نشاط روحی و روانی خود ار حفظ کنیم.
7- با خوشرویی تدریس کرده همواره چهره بشاشی داشته باشیم. 8- احساسات و عواطف فراگیران را تحریک نکنیم. 9- تلاش کنیم فضایی عاطفی را به وجود آوریم. 10- سعه صدر داشته باشیم و از فضل فروشی بپرهیزیم. 11- وفای به عهد ، خوش قولی و تواضع در تدریس را از یاد نبریم. 12- به هنگام تدریس آرامش خود را حفظ کنیم. 13- از قضاوت ناصحیح نسبت به دانش آموزان پرهیز کنیم. 14- اشتباها ت خود را توجیه نکنیم. 15- از علماء،بزرگان و شخصیت های دینی به احترام نام ببریم. 16- از به کار بردن کلمات خارج از نزاکت بپرهیزیم. 17- پرگویی نکنیم در واقع آنقدر بگوییم که می توانیم بشنویم. 18- راز دار و محرم اسرار دانش آموزان باشیم. 19- از تعصب بی جا بپرهیزیم. 20- از دانش آموزان توقعات بیش از اندازه نداشته باشیم. 21- رسا و روان بودن کلمات و جملات را رعایت کنیم. 22- از داشتن تکیه کلام پرهیز کنیم. 23- در تدریس ذوق و سلیقه ی خودرا به کار ببریم. 24- آرام و شمرده تدریس کنیم. 25- ساده ولی عمیق تدریس کنیم. 26- در املای کلمات دقت کنیم و کلمات را صحیح روی تابلو بنگاریم. 27- ذوق و استعداد دانش آموزان را شناسایی و هدایت کنیم. 28- بین دانش آموزان رقابت سالم و مثبت ایجاد نماییم. 29- در برخوردها عدل و انصاف را رعایت کنیم. 30- به دانش آموزان توجه و نگاه یکسان داشته باشیم. 31- با دانش آموزان همدردی کنیم. 32- از تشویق به موقع غافل نباشیم. 33- سخن دانش آموزان را بی موقع قطع نکنیم. 34- کارهای مربوط به کلاس را بین دانش آموزان تقسیم کنیم. 35- در هنگام موعظه خود را مخاطب اصلی قرار دهیم. 36- به مقررات محیط آموزشی احترام بگذاریم. 37- سعی کنیم کردار و رفتار خوبی از خود نشان دهیم. 38- پیش از تدریس شناختی از سطح معلومات دانش آموزان به دست آوریم. 39- بیش از اندازه در کار دانش آموزان ، خود را دخالت ندهیم. 40- به کار خویش ایمان و اعتقاد قلبی داشته باشیم. [ شنبه 87/9/16 ] [ 9:39 صبح ] [ فاطمه رمضان پور ]
[ نظرات () ]
یکی از بزرگترین و در عین حال ضروریترین نیازهای روانی بشر امروز، میل به داشتن ارتباط اجتماعی با دیگران است. از طریق چنین ارتباطی است که آدمی تمامی نیازهای فیزیولوژیک و روانی خود را برآورده .....
مـن یـک آدم کـمرو هـستـم! یکی از بزرگترین و در عین حال ضروریترین نیازهای روانی بشر امروز، میل به داشتن ارتباط اجتماعی با دیگران است. از طریق چنین ارتباطی است که آدمی تمامی نیازهای فیزیولوژیک و روانی خود را برآورده میسازد. انسان اولیه مجبور بود خود به تنهایی به شکار بپردازد؛ گرسنگی و تشنگی خود را برطرف سازد و امنیت خود را تأمین کند، ولی به مرور زمان دریافت که با همکاری و ارتباط با دیگران بهتر میتواند از عهده حل و فصل مشکلات خود برآید. همین نیاز بود که به تدریج منجر به پیدایش تشکیلات اجتماعی شد. امروزه سازمان اجتماعات به قدری پیچیده شده است که بدون اغراق باید گفت تقریباً تمامی نیازهای آدمی از جمله آموزش، بهداشت، اشتغال، همسرگزینی، فعالیتهای فوقبرنامه، سرگرمیها و بسیاری فعالیتهای دیگر، بدون ارتباط با دیگران ممکن نیست. [ یکشنبه 87/9/3 ] [ 8:27 عصر ] [ خداداد مؤذنی بیستگانی ]
[ نظرات () ]
|
||||||||||
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |