اگر تا پیش از این شنیدن موسیقیهای جدید برای شما خوشایند بود، حالا دیگر برای شما مهم نیست. از دست دادن میل به کارها، افراد و... که به آنها تمایل داشتهاید، نشانه دیگری است.
تحمل صدا ندارید، تحمل حرف زدن با کسی را ندارید، تحمل حضور در جمع را ندارید، تحمل خانه را ندارید، تحمل محل کار و حضور در جمع را ندارید. کلاً مدتی است «تحمل ندارید» و آستانه تحریکپذیری شما به زیرصفر رسیده است. این موضوع نشان میدهد «روان» شما خسته است و شما خواسته یا ناخواسته به آن بار اضافه تحمیل کردهاید. کرونا نیز شلیک نهایی بود! تهمانده اعصاب و روان همه را هدف قرار داد و به همه خستگیها، ترس و مرگ را نیز اضافه کرد.
10 اکتبر، مصادف با 18 مهرماه، «روز جهانی بهداشت روان» است. به همین دلیل میخواهیم درباره سلامت روان و راهکارهایی که به داشتن روان سالم کمک میکند، صحبت کنیم.
در اساسنامه سازمان بهداشت جهانی (WHO) سلامت، نهتنها به معنای نداشتن «معلولیت یا بیماری است» بلکه سلامت زمانی حاصل میشود که شخص «در حالت بهینه و مناسب از نظر جسمی، روانی و اجتماعی» باشد؛ دقیقاً همان لحظههایی که نفس عمیقی از ته دل کشیده و آرامش، امنیت و اطمینان را از ته دل احساس میکنید. به گفته سازمان بهداشت جهانی، زمانی فرد در شرایط سلامت روان قرار دارد که این حسها یا شرایط را احساس میکند:
1- حال خوب ذهن: یعنی اینکه به لحاظ حسی، بار اضافهای را احساس یا تحمل نکند؛ چیزی که دغدغهای آشکار یا پنهان برای او باشد.
2- استقلال، آزادی و خودمختاری: به این معنا که برای تصمیم و انجام کاری - کار ضد اجتماعی نباشد - احساس دستبستگی و ناتوانی نکند.
3- درک واقعی خودکارآمدی: به این معنا که شخص بتواند کارهای دلخواه خود را انجام دهد.
4- کفایت و شایستگی: به این معنا که شخص در زندگی فردی و اجتماعی خود، کفایت و شایستگی لازم را واقعاً احساس کرده و دچار کمبود شخصیتی یا ناتوان در انجام کارها نباشد.
5- خودشکوفایی توانمندیهای بالقوه فکری و هیجانی: به این معنا که فرد بتواند توانمندیهای خود از هر نظر را شناسایی و دنبال کند؛ برای مثال کارهای هنری، اقتصادی، فرهنگی و...
حال روانتان خوب نیست
دست شما درد میکند. این درد نشانههایی دارد. روان شما هم گاهی درد میکند. این درد هم نشانههایی دارد که اغلب به روی خودمان نمیآوریم!
1- تغییر خلق و تفکر: خلق شما تغییر کرده؛ یعنی اینکه رفتار شما مانند قبل نیست. به مسائلی فکر میکنید که پیش از این اصلاً به چشمتان نمیآمد یا اصلاً وجود نداشت. در این صورت ممکن است شما به وسواس فکری دچار شده باشید.
2- تناسب ندارد: واکنش شما، متناسب با اتفاق پیشآمده نیست. برای مثال اگر سرتان به جایی برخورد کرده، ممکن است برای آن یک ساعت گریه کنید.
3- کنترل ندارید: روی رفتار یا گفتارتان کنترل ندارید. ممکن است به شکل خشم، ناسزا، تندخویی، فریاد یا حتی برخورد فیزیکی و... واکنش نشان دهید.
4- اختلال در زندگی: این مسأله میتواند به شکل اختلال در کار، اختلال در روند طبیعی زندگی، عدم رسیدگی به کارها، تأخیر، تعلل، بیحوصلگی، بیدقتی و... دیده شود.
5- بیمیل میشوید: اگر تا پیش از این شنیدن موسیقیهای جدید برای شما خوشایند بود، حالا دیگر برای شما مهم نیست. از دست دادن میل به کارها، افراد و... که به آنها تمایل داشتهاید، نشانه دیگری است.
6- واکنشهای تازه و بیموقع: ناگهان خندیدن، ناگهان گریه کردن؛ پرحرفی، سکوت، پرخوری، بیاشتهایی، بیخوابی، پرخوابی، گرایش به مصرف دخانیات، سوءمصرف مواد، انجام رفتارهای پرخطر جنسی و... و هر تغییر تازه - اگر دلیل خاصی نداشته باشد- نشانه دیگری از آسیب روانی است.
7- چیزی هست که نیست: ممکن است دچار تشویش، نگرانی، اضطراب، انتظار، احساس احتمال رسیدن خبری بد، گوش به زنگی و... شوید. در واقع دلیلی برای این حالتها نیست؛ اما روان شما درگیرهمه یا بخشی از این حالتهاست.
حال روانم را خوب میکنم
1- بپذیرید: اولین قدم برای درمان این است که بدون القاء دیگران - گاهی افراد با رفتار یا گفتههایشان به شما بیماری را القاء میکنند - قبول کنید که روان شما آزرده شده و آسیبدیده و نیاز به درمان دارد.
2- حذف عامل: اگر علت را میدانید و میتوانید، در اولین فرصت آن را برطرف کنید. برای مثال، میدانید که باید معاشرت با فلانی را متوقف کنید، فلان کار عقبافتاده را انجام دهید و یا درباره کاری تصمیم بگیرید. اگر میتوانید به تنهایی و اگر نمیتوانید از کسی برای این کارها کمک بگیرید.
3- درمانگر: اگر با حذف عامل یا عوامل حال شما خوب شد؛ یعنی نیاز به مراجعه به درمانگر ندارید - اگر این حذف واقعی باشد و دیگر در زندگی شما دغدغه پنهان نباشد - اگر غیر از این است، یعنی شما نتوانستهاید مسأله را حل کنید یا به ظاهر آن را حل کردهاید. برای رفع مشکل حتماً از درمانگر کمک بگیرید. از مصرف دارو نترسید. به تدریج با بهبود حال شما، مقدار مصرف کاهش یافته و سپس کاملاً متوقف میشود.
4- تغییر دهید: روش زندگی خود را تغییر دهید. کار بسیار دشواری است.اما ناشدنی نیست. از عادتهای کوچک مضر شروع کنید تا بتوانید به تغییر اساسی برسید. برای مثال؛ کاهش صرف وقت برای دیگران، اولویت دادن به خود، انجام کارهای دوستداشتنی، کاهش میزان دخالت دیگران در زندگی و...
5- سرگرمی تازه: مدتهاست هیجانی را تجربه نکردهاید. همه چیز یکنواخت پیش میرود. همینجاست که تازه وقت کار است. اگر به کاری که دوست داشتهاید، بپردازید قطعاً حال بهتری خواهید داشت.
6- ورزش: تا به حال اتفاق افتاده به خاطر عصبانیت، بغض، حرص و هر حس بد دیگری، ساعتها پیادهروی کنید؟ آیا در آن زمان حالتان بهتر نشده است؟ ورزش یکی از راهکارهای تخلیه استرس و اضطراب است. دلیل آن هم، کمک به تنظیم ترشح هورمونها و افزایش میزان ترشح هورمونهای شادی است. ورزشهای آرامتنی نیز درکنار ورزشهای جسمی بسیار مفید هستند.
7- محدودیت معاشرت: یکبار دیگر اقوام، آشنایان و دوستان خود را غربال کنید. این کار را در معاشرت حقیقی و مجازی انجام دهید. فقط آنهایی را کنار خود داشته باشید که از معاشرت با آنها حال خوبی پیدا میکنید؛ حتی یک نفر کافی است.
8- تفریح: هر تفریحی که دوست دارید، میتواند به ترمیم روان شما کمک کند.
9- تعطیل: حتماً در روزهای تعطیل یا زمان بازگشتن از کار به منزل، کار را کاملاً تعطیل کرده و فقط به خود و همراهی با خانواده و انجام علایق شخصی خود بپردازید.
10- تصمیمها را عملی کنید: اگر قرار است از سوپر سر کوچه ماست بخرید، در اولین فرصت این کار را انجام دهید. تا حد ممکن نگذارید کار یا تصمیم انجام نشده برای شما دغدغه ذهنی ایجاد کند.
11- تشویق: برای تغییر در حال تلاش هستید. کار بسیار سختی است؛ بنابراین حتماً خودتان را تشویق کنید. تماشای فیلم، مهمانی تکنفره در کافیشاپ، خرید کتاب یا انجام هر کار خوشایند دیگری را به خودتان هدیه کنید.
منبع: هفته نامه آتیه نو