یکی از عوامل اساسی انحرافات روان و شخصیت انسان، «عقده حقارت» یا خود کم بینی است عقده حقارت به حالت سرکوفتگی و افسردگی همراه با کینه توزی که به سبب ناکامی و تحمل رنج و خفت و حقارت پدید می آید، تعریف شده است. «احساس حقارت» داشتن، همان طور که از کلمه دومش بر می آید، یعنی اینکه یک نفر حس کند در برابر دیگران کوچک است و خودش را دست کم بگیرد. البته همان طور که از کلمه اولش هم بر می آید، نشان از این دارد که این «خودکم بینی» چندان ربطی به واقعیت ندارد و بیشتر باور و حس یک آدم است نسبت به خودش.اگر در ملکوت الله پاک و منزه و بزرگ و در آیات و نشانه های او دقت کنیم، می بینیم عزت نفسی که خداوند تبارک و تعالی به ما بخشیده و ما را به وسیله آن از دیگر موجودات برتر دانسته را باید محترم بشماریم. در واقع اگر انسان نفس خود را عزت بخشد، همان نفس با عزت را نیز خواهد یافت. «عقده حقارت» دارای ماهیت فطری نبوده و اختصاص به طبقه یا قشر معینی ندارد، بلکه عارضه ای ست که علل پیدایش آن را باید در تربیت و پرورش اولیه فرد و روابط و مناسبات متقابل او با محیط در دوران کودکی تا بلوغ جست وجو کرد.مثل تبعیض، نازپروردگی، نقص عضو، عدم ارزش گذاری های خانواده برای شخص، عدم مسئولیت دادن و. ... از علل دیگر می توان این گزینه ها را نام برد.
1. بی احترامی به دیگران
آدم هایی که برای خودشان احترام قائل نیستند، به دیگران هم احترام نمی گذارند، آنها فکر می کنند چون خودشان، خودشان را قبول ندارند، پس نباید کس دیگری را هم قبول داشت. آنها کوچک ترین مشکل دیگران را چنان به رخ شان می کشند که آنها تحقیر شوند.
2. دهن بینی
همان قدر که آدم های دارای عزت نفس بالا خودمختار هستند، برعکس، آدم های خودکم بین با کوچک ترین توصیه دیگران، یک دفعه مسیر زندگی شان را عوض می کنند. کافی است که به این آدم ها بگویی لباس شان زشت است، دیگر عمراً فراد آن لباس را تنشان ببینید. اگر دقت کنید، می بینید که احساس حقارت، یا خودش را با انتقاد ناپذیری شدید نشان می دهد یا انتقاد پذیری شدید!
3. انزوا
کسانی که احساس حقارت دارند، فکر می کنند دیگران هم مثل خودشان، آنها را غیرجذاب، خنگ و خسته کننده می دانند. به همین خاطر سعی می کنند تا جایی که می شود، توی چشم نباشند و با کسی دهان به دهان نشوند تا ضعف خیالی شان مشخص نشود. رقابت گریزی آدم های خود کم بین با اینکه دلشان می خواهد همیشه برنده شوند، سعی می کنند تا جایی که می توانند وارد هیچ رقابتی نشوند. آنها خودشان فکر می کنند که بازنده خواهند بود و بازندگی هم یک فاجعه دیگر است!
باید خودتان دست به کار شوید، اگر بخواهم در یک کلمه راه حل به شما معرفی کنم، باید بگویم شما باید خودتان را باور کنید. در تمام شرایط باید خودتان باشید. خودِ خودتان
4. انتقادناپذیری
یکی از علت هایی که آدم ها انتقاد پذیر نیستند، همین است که آنها هر نوع انتقاد سازنده یا ناسازنده ای را دشمنی تلقی می کنند. خودکم بین ها دوست ندارند کسی ناتوانی های آنها را گوشزد کند.
5. توهم توطئه
کسانی که برای خودشان ارزشی قائل نیستند، فکر ی کنند که همیشه دشمن های فرضی ای نشسته اند در فکر دسیسه تا آنها را از هر جایی که هستند پایین بکشند. در واقع این آدم ها این جوری خودشان به عوامل بیرونی نسبت دهند تا حقارت خودشان. البته توهم توطئه در شکل شدیدش یک بیماری روانی است و باید درمان شود.
بنابراین برای آن که بتوان با «عقده حقارت»، به سازشی منطقی رسید یا آن را از وجود خویش دور ساخت، لازم است درباره آن شناسایی کافی پیدا کرد. وقتی انسان در گزینش هدف های زندگی خود، اندیشه های خام و بی حاصل می پرورد یا سعی می کند با محال درآویزد و یا تنها تمایلات و منافع شخصی را وجهه ی همت و کوشش خویش قرارمی دهد، مفهوم اش این است که راه گریز خود را در شکست و نومیدی می جوید؛ تا حالا شده که خودتان برای تشویق خودتان آب طالبی بخرید، شده که نظر دیگران را درباره موقعیت تان در نظر نگیرید و شده که برای موفقیت های کوچک و بزرگ خودتان، جایزه بخرید؟ یکی از راه هایی که می تواند به شما کمک کند تا از پس احساس حقارت تان بر بیایید ، این است که راه هایی برای تشویق خود پیدا کنید. باور کنید خیلی لذت بخش است که آدم بعد از موفقیت در یک آزمون زندگی، اولین شیرینی موفقیتش را خودش بخورد و بعد آن را به دیگران تعارف کند. تا حالا مزه این شیرینی را چشیده اید؟
باید خودتان دست به کار شوید، اگر بخواهم در یک کلمه راه حل به شما معرفی کنم، باید بگویم شما باید خودتان را باور کنید. در تمام شرایط باید خودتان باشید. خودِ خودتان. باید با تمام وجود، خودتان را بپذیرید. حتماً میپرسید چگونه میتوانم چنین کار مهمی را انجام دهم. مکانیزم باور خود، عزت نفس است. برای اینکه خودمان را باور کنیم باید عزت نفس را در درون خودمان افزایش دهیم. عزت نفس عبارت است از احساس ارزشمند بودن؛ این حس از مجموعه افکار، احساسات ، عواطف و تجربیات ما در طول زندگی ناشی می شود.
می اندیشیم که فردی با هوش یا کودن هستیم، احساس می کنیم که شخصی منفور یا دوست داشتنی هستیم، مورد قبول و اطمینان هستیم یا خیر؟ خودرا دوست داریم یا نداریم؟ همانطور که ملاحظه می کنید، مولفه های عزت نفس گسترده و پیچیده است. مجموعه این برداشت ها و ارزیابی ها و تجاربی که از خویش داریم باعث می شود که نسبت به خود احساس خوشایند ارزشمند بودن، یا بر عکس احساس ناخوشایند بی کفایتی داشته باشیم؛ لازم به ذکر است که اعتماد به نفس و در یک کلام تمام ویژگیهای مثبت فرد، برآیند عزت نفس بشمار می آید. یعنی از عزت نفس ناشی می شود.
منبع:تبیان