مشاوره نوین
هر کس مى خواهد عزیزترین مردم باشد، باید تقواى الهى پیشه کند. حضرت محمدمصطفی (ص)
| ||
دختر جوانی پیش مادربزرگ خود میرود و درمورد زندگیاش و سختیهایی که آن چندوقت داشته است با او حرف میزند. واقعاً نمیدانست چطور باید با این مشکلات کنار بیاید و چه باید بکند و کاملاً از زندگی دلسرد و از جنگیدن و مبارزه خسته شده بود. به نظر میرسید به محض اینکه یک مشکلش حل میشد، مشکل دیگری برایش به وجود میآمد. دختر جوانی پیش مادربزرگ خود میرود و درمورد زندگیاش و سختیهایی که آن چندوقت داشته است با او حرف میزند. واقعاً نمیدانست چطور باید با این مشکلات کنار بیاید و چه باید بکند و کاملاً از زندگی دلسرد و از جنگیدن و مبارزه خسته شده بود. به نظر میرسید به محض اینکه یک مشکلش حل میشد، مشکل دیگری برایش به وجود میآمد . مادربزرگش او را به آشپزخانه برد. سه ظرف را پر از آب کرد و در اولی هویج، در دومی تخممرغ و در سومی دانههای قهوه ریخت. هر سه ظرف را روی اجاق گذاشت و بدون اینکه چیزی بگوید زیر هر سه را روشن کرد تا بجوشند. بعد از بیست دقیقه زیر هر سه را خاموش کرد. هویجها را از آب بیرون آورد و آنها را در یک کاسه ریخت. تخممرغها را هم بیرون آورده و آنها را هم در ظرف دیگری ریخت. بعد با یک قاشق قهوهها را هم بیرون آورده و در یک کاسه ریخت. بعد به سمت نوهاش برگشت و از او پرسید که چه میبیند؟ دختر جوان جواب داد، «هویج، تخممرغ و قهوه». مادربزرگ او را نزدیکتر آورد و از او خواست که به هویجها دست بزند. دختر این کار را کرد و گفت که نرم شدهاند. بعد از او خواست که یک تخممرغ را هم برداشته و آن را بشکند. بعد از اینکه تخممرغ را از پوست آن درآورد، تخممرغی که خوب آبپز شده بود را مشاهده کرد. آخر از او خواست که قهوه را مزهمزه کند. دختر همانطور که عطر قوی آن را حس میکرد لبخند زد. بعد نوه پرسید، «مادربزرگ چه نکتهای را میخواهی با این کار بگویی؟» مادربزرگ توضیح داد که هر کدام از این مواد تحت سختی یکسان --آب جوش-- بودهاند اما هرکدام به طور متفاوتی به آن واکنش دادهاند. هویجها ابتدا قوی، سفت و غیرقابلانعطاف بودند. اما بعد از اینکه در آب جوش قرار گرفتند، نرم و ضعیف شدند. تخممرغ ابتدا شکننده بود و پوسته نازک بیرونیاش از محتوای مایع داخلیاش محافظت میکرد اما وقتی در آب جوش قرار گرفت، داخل آن سفت شد. دانههای قهوه اما بسیار خاص بودند. بعد از اینکه درون آب جوش قرار گرفتند باعث تغییر آب شدند. بعد از نوهاش پرسید، «تو کدامیک از اینها هستی؟» «وقتی مشکلات در خانهات را میزنند، تو چطور به آنها پاسخ میدهی؟ هویج هستی؟ تخممرغ هستی یا دانههای قهوه؟» به این فکر کن: من کدامیک از اینها هستم؟ هویجی هستم که بسیار قوی به نظر میرسید اما در اثر درد و مشکلات نرم شده و قدرت خود را از دست میدهم؟ تخممرغ با قلبی در ابتدا آسیبپذیر هستم که دراثر مشکلات تغییر میکنم؟ آیا اول روحی روان داشتم که در اثر مرگ، جدایی، مشکلات مالی یا هر مشکل دیگر، سفت و محکم شدم؟ آیا پوستهام همانشکلی مانده است اما درونم تلخ و سفت شده است؟ یا مثل دانههای قهوه هستم؟ دانههایی که آب جوش، همان محیطی که درد را به وجود آورده است را تغییر دادند؟ وقتی آب داغ میشود، عطر و طعم آن خارج میشود. اگر مثل دانههای قهوه باشید، وقتی اوضاع بر وفق مراد پیش نرود، روحیه شما بهتر میشود و قادر میشوید که محیط و شرایط اطرافتان را تغییر دهید. وقتی همه چیز تیره و تار میشود و مشکلات به سمتتان هجوم میآورند، آیا میتوانید خودتان را به سطح بالاتری بکشانید؟ [ شنبه 92/8/4 ] [ 9:14 عصر ] [ لیلا صفایی ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |