مشاوره نوین
هر کس مى خواهد عزیزترین مردم باشد، باید تقواى الهى پیشه کند. حضرت محمدمصطفی (ص)
| ||
ته خط از همین جا که چشم بیندازی پیداست. چند روزی دور همی و سرگرمی و بعد ترس فردا و اینکه حالا با چه رویی برگردم خانه؟ هر روز به امید فردا که اتفاق بهتری میافتد و وعدههایی که به سرانجام نمیرسند. زندگی گروهی اولش جذاب است و بعد خستهکننده میشود. فرار، واژه هیجانانگیزی است؛ باز کردن در به روی دنیای ناشناخته و خطرهایش را به جان خریدن، آسان نیست. پسرها از خانه فرار میکنند تا ناشناختههایشان را پیدا کنند یا فرصتهای تازهای به رویشان گشوده شود. پسرها از فقر، اعتیاد، تحقیر و فشار فرار میکنند غافل از اینکه فرار پایان کارشان نیست؛ شروع راه خطرناکی است که روزنههای یک زندگی امن را برای همیشه به رویشان میبندد.
وقتی حرف فرار از خانه پیش میآید ، ذهنها بیشتر به سمت فرار دختران متمایل میشود؛ شاید چون از نظر فرهنگی فرار دختران قبح بیشتری در جامعه دارد. با این حال فرار از خانه دختر و پسر ندارد و به دلایل مختلف فرار پسران از خانه بیشتر هم هست. به گفته معاون اجتماعی سازمان بهزیستی، سیدمهدی محمدی، فرار از خانه هم در میان دختران وجود دارد هم در میان پسران، اما تحقیقات نشان میدهد میزان فرار پسران بیشتر از دختران است. قدم در راه بیبرگشت هر روز تعدادی از دختران و پسران منزل را ترک میکنند. گروهی از این افراد به کانون خانواده خود برنمیگردند و برای یافتن محیط و شرایطی بهتر ، گرفتار سرنوشتی ناگوارتر میشوند. بررسیهای انجام شده و نتایج مصاحبه با این افراد نشان داده است مشکلات خانوادگی از جمله درگیریها و تنشهای موجود در خانواده، بیسرپرستی یا بدسرپرستی، عشقهای مجازی برای ازدواج، عدم توجه خانواده به مراحل بلوغ و بحرانهای موجود در این سن، کمبود محبت، نداشتن چارچوب معاشرت در خارج از محدوده خانواده و عدم برآوردن نیازهای فردی و اجتماعی فرد باعث انتخاب فرار از خانه به عنوان آخرین راه حل مشکل برای آنها بوده است. به هرحال فرار از خانه وجود دارد، اما حرف آخر را باید همین اول زد و آن اینکه آنچه در مواجهه با این مرحله قابل تامل است، ضرورت بازنگری به روابط درون خانواده و تجدید ساختار خانه و خانواده است. بچههایی که از خانه میگریزند ، معمولا آن را پناهگاه مناسبی برای خود نمیدانند.
به دنبال پناهگاه بچههایی که از خانه میگریزند ، معمولا آن را پناهگاه مناسبی برای خود نمیدانند. آنها معمولا با احساسهایی نظیر کمبود محبت، احساس طردشدگی یا وجود خلا عاطفی و حمایتی در محیط خانواده و احساس تبعیضی که باعث میشود نسبت به اعضای دیگر خانواده دچار بغض و کینه شوند ، مواجه هستند. این احساسها ممکن است در پسران پررنگتر از دختران باشد، چون معمولا پسران درونگراترند و احساساتشان را کمتر بروز میدهند و در نتیجه ممکن است شکل بروز نیازها در آنها متفاوت باشد و از چشم بقیه پنهان بماند. پسران بیشتر از دختران احساس میکنند در محیط خانواده سردی عاطفی وجود دارد و نسبت به سرنوشت آنها و نیازهایشان بیتوجهی میشود. گاهی هم پسران نوجوان برای اجتناب از تجربه هیجانی یا پیامدی که در آینده نزدیک در انتظارشان است یا برای اجتناب از تجربههای دردناک و ناخوشایند تکرارشونده در زندگیشان از خانه فرار میکنند. در مواردی هم زمینههای ناخودآگاهی وجود دارد و پسران برای پیشگیری در از دست دادن فعالیتها، روابط یا دوستیهایی که باارزش یا مهم تلقی میشوند، از موقعیت میگریزند. آنها گمان میکنند با فرار میتوانند با افراد دیگری که حمایتکننده، مشوق و فعال هستند زندگی کنند. در موارد زیادی هم عامل فرار فرد از خانه، خود خانواده است. در کنار مسائلی مثل سوءاستفاده یا مورد غفلت قرار گرفتن کودک، عوامل دیگری هم وجود دارند که کم و بیش در ایجاد انگیزه فرار در پسران موثرند؛ مثل استفاده از الکل یا داروهای روانگردان، طلاق یا جدایی پدر و مادر که به شیوه درست انجام نشده است یا مرگ یکی از اعضای خانواده که برخورد مناسبی با آن نشده است. تحولهای دوران بلوغ معمولا احساس مشترکی در نوجوانان ایجاد میکند که نارضایتی از وضع و شرایط موجود و احساس یکنواختی و کسالت از زندگی نشانه آن است.
نوجوان پسر با تغییراتی که در ذهن خود احساس میکند ، به دنبال آن است که انگیزهها و ایدههای درونی خود را تحقق ببخشد و احساس میکند محیط خانواده برای پذیرش این ایدهها تنگ است. شاید به خاطر همین است که خیلی از آنها تحقق خواستههایشان را بیرون از محیط خانواده جستجو میکنند. بچههایی که از خانه میگریزند، از کمبود محبت، احساس طردشدگی یا وجود خلا عاطفی و حمایتی در خانواده و احساس تبعیض رنج میبرند . همین جاست که تلاشهای آنها برای پیدا کردن فضاهایی در بین دوستان و محیطهای خارج خانه بیشتر میشود و همین مساله امکان معاشرت با دوستان ناباب و تحت تاثیر آنها قرار گرفتن را بیشتر میکند. در نتیجه وسوسه فرار از خانه در پسران بیشتر میشود. فردی که خلاهایش در محیط خانه و خانواده پر نمیشود، مستعد گرایش به دوستیهای ناصحیح است و تنور آسیبهای اجتماعی از سوی دوستان ناباب روشن میشود.
اگر والدین مستبد و خشن باشند و این تغییرات را درک نکنند ، این احساس پررنگتر میشود و در صورتی که این فشارها با سختگیری مدرسه و تحصیل همراه شود ، نوجوان بیشتر از خانه گریزان میشود. به این ترتیب نوجوان برای گریز از تکالیف سخت مدرسه و فرار از زیر بار مسوولیت ترجیح میدهد صورت مساله را پاک کند و راه آسانتری برای زندگیاش پیدا کند. مجموعه عواملی مثل محرومیتها، نابسامانی در رفتارهای اعضای خانواده با یکدیگر، مواجهه با برخوردهای خشن و تعاملات ناهنجار در میان قشر جوان، منجر به پاسخ نامناسب در آنان میشود. ذهنیتهای مختلف نوجوانان، بسادگی با تلنگری مانند رفتارهای خشونتآمیز پدران و مادران با فرزندان، در قالب فرار از خانه و انجام حرکتهای ناصحیح از سوی جوانان جلوه و بروز پیدا میکند. آغوش خانواده را باز کن! برای جلوگیری از فرار پسران از خانه، هیچکس به اندازه پدر و مادر نمیتوانند موثر باشند: «البته در شرایطی که خانواده دچار نابسامانی است و خود زمینه فرار فرزندش را ایجاد کرده، نمیتوان انتظار زیادی از آنها داشت اما در خانوادههایی که از سلامت برخوردارند ، نظارت و کنترل دقیق و دلسوزانه والدین بر رفت و آمدهای فرزندانشان با همسالان، برنامهریزی صحیح برای گذراندن اوقات فراغت فرزندان، برقراری همکاریهای لازم بین خانه و مدرسه، آشنا کردن فرزندان به اعتقادات دینی و مذهبی و تکریم شخصیت فرزندان و پرهیز از سرزنش و تحقیر آنها میتواند بسیار موثر باشد. اگر محیط خانه را طوری فراهم کنیم که فرزندان در آن احساس آرامش کنند و بتوانند نیازشان را در محیط خانه تامین کنند، قطعا محیط بیرون خانه برایشان جذابیتی نخواهد داشت.»
[ چهارشنبه 91/11/11 ] [ 9:45 صبح ] [ مژگان جهانبخشی ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |