سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مشاوره نوین
هر کس مى خواهد عزیزترین مردم باشد، باید تقواى الهى پیشه کند. حضرت محمدمصطفی (ص) 

خلاقیت، زندگی انسان‌ها را زیبا نموده و طراوت و شادابی دلنشینی را به‌وجود می‌آورد. انسان‌های خلاق، هر روز با فکرهای نو و اندیشه‌های تازه، تجربه‌ای جدید کسب می‌کنند و با ‌هیجان بسیار زیبایی از زندگی خود لذت می‌برند. آنان راه‌های قدیمی و کهنه را نمی‌پسندند و همیشه به‌دنبال مسیرهای ناشناخته‌ای می‌گردند. این افراد با فکرهای خلاقانه، میان‌برهای کم‌هزینه‌ای را کشف‌ کرده و با سرعت، ‌مسیری را که دیگران طی سال‌ها رفته‌اند، در زمان کوتاه‌تری می‌پیمایند. ذهن انسان‌های خلاق، همواره به‌دنبال کشف راه‌کارهایی است که دیگران به ‌آن‌ها نمی‌اندیشند.

شاید شما هم دوست داشته باشید ‌از ذهنی خلاق و پویا برخوردار بوده و از زندگی خود لذت بیش‌تری ببرید. در این مقاله سعی‌می‌شود برخی از تکنیک‌های خلاقیت که به پویایی ذهن کمک شایانی می‌نماید، بیان شود تا با به‌کار بستن آن‌ها، شاهد دستاوردهای قابل توجهی در زندگی و کار باشیم.

 

1- تکنیک چرا:

«تکنیک چرا» به‌طور دقیق مانند چراهای مکرر دوران کودکی است که کودکان برای گسترش فهم خود از دنیای اطراف‌شان از پدر و مادر و اطرافیان می‌پرسند ‌با این تفاوت که در بزرگ‌سالی، باید یاد‌گرفته‌های‌مان را زیر سؤال ببریم. اغلب، سادگی این تکنیک باعث شده بسیاری از مردم، متوجه اهمیت و نقش آن نشوند.

این تکنیک، هم برای حل مسائل و هم برای ایده‌یابی و ایده‌پردازی به‌کار می‌رود. به‌عنوان مثال برای شناسایی و تعریف درست و کامل مسأله می‌توان از این تکنیک استفاده کرد و در حین پرسش و پاسخ نیز می‌توان ایده‌های جدیدی در رابطه با موضوع به‌دست آورد.

البته نباید انتظار داشت به‌وسیله‌ی این تکنیک، همه‌نوع مشکل و یا کل یک مشکل، همواره حل‌شود بلکه استفاده از این تکنیک به ما کمک می‌کند تا موقعیت و وضعیت را بهتر و روشن‌تر مشخص کنیم و در فرآیند آن، به ایده‌‌های جدیدی دست‌یابیم.

مثال: فرض کنید فردی دارای اعتمادبه‌نفس پایینی است:

چرا؟    چون خود را قبول ندارد.

چرا؟    چون قابلیت‌های خود را نشناخته است.

چرا؟    چون تاکنون در مورد خود فکر نکرده است.

چرا؟    چون در زندگی، اهدافش مشخص نشده است.

چرا؟    چون یاد نگرفته ‌چگونه در زندگی، انسانی هدفمند باشد.

به‌همین‌صورت ادامه می‌دهیم و پس از سؤال‌ها و پرسش‌های مکرر، متوقف می‌شویم و جواب‌ها را مرور کرده و سعی‌می‌کنیم دوباره ‌پاسخ‌های دیگری را به همان چراها بیان کنیم تا راه‌حل جدیدی پیدا نماییم.

 

2- تکنیک درنگ خلاق:

یکی از دشوارترین مراحل خلاقیت، زمانی است که احساس کنیم لزومی برای توقف نیست ولی باید توقف کنیم! به‌طور معمول ما انسان‌‌ها در جایی که مشکلی نداریم، ترجیح ‌می‌دهیم به‌آرامی از کنارش بگذریم تا با فکر‌کردن بیش‌تر، کار دست خودمان ندهیم. به قول معروف: «سری که درد نمی‌کند، دستمال نمی‌بندند» اما در این تکنیک، درست وقتی که سرتان درد نمی‌کند، باید به آن دستمال ببندید. «درنگ خلاق»، وقتی اتفاق می‌افتد که می‌گوییم: «هیچ دلیل آشکاری برای درنگ در این نقطه وجود ندارد تا به‌دنبال گزینه‌هایی باشم ولی من این کار را انجام می‌دهم.» بسیاری از اوقات، مشکلی را حس‌نمی‌کنیم چون از ابتدا آن‌را در چنان وضعی دیده‌ایم و به‌عبارتی، به آن عادت کرده‌ایم‌ اما از طریق «درنگ خلاق» سعی‌می‌کنیم مسأله یا مشکلی را کشف کنیم. به‌عنوان مثال، دکوراسیون منزل شما هیچ مشکلی ندارد اما با این تکنیک، در مورد این موضوع فکر می‌کنید و با درگیر کردن ذهن‌تان، ایده‌های جدیدی کشف کرده ‌و درنتیجه با اجرایی کردن آن‌ها،‌ ‌فضای منزل‌تان را زیباتر و دلنشین‌تر می‌نمایید.

 

3- تکنیک پی.ام.آی (P.M.I):

انسان می‌تواند به‌طور ارادی توجه خود را کنترل و هدایت نماید در غیر این‌صورت، «توجه» او به‌‌طور ناخودآگاه، ‌به تجارب گذشته و الگوهای ذهنی قبلی معطوف می‌شود؛ درست همان‌طور که ذهن رانندگان هنگام رانندگی در یک مسیر به‌طور کامل آشنا، متوجه مسائل دیگر می‌گردد.

یکی از روش‌های این تکنیک، آن است که انسان را مجبور می‌سازد تا دقایقی برخلاف قالب‌های ذهنی‌اش تفکر کند و به‌مرور نسبت به قالب‌های ذهنی خود، آگاه‌تر و مسلط‌تر شود بنابراین آمادگی ذهنی بیش‌تری برای خلاقیت پیدا می‌کند. نام این تکنیک، برگرفته از حروف اول سه کلمه‌ی «Plus‌» به‌معنی افزودن، «Minus» به‌معنی کاستن و «Intresting‌» به‌معنی جالب می‌باشد.

روش کار چنین است که ابتدا فرد، توجهش را به نکات مثبت (p) موضوع یا پیشنهادها و سپس به نکات منفی (m) و درنهایت، به نکات جالب و تازه‌ی آن ‌که نه مثبت است و نه منفی (I)،‌ معطوف می‌کند و در پایان، نسبت به کلیه‌ی لیست نکات مثبت یا آثار و مزایای موضوع‌، لیست موانع، محدودیت‌ها و نکات منفی و لیست نکات جالب و تازه‌ی موضوع، اقدام می‌کند. از آن‌جایی که افراد غیرخلاق، تمایلی به دیدن نکات مثبت و جالب موضوعات ندارند و بیش‌تر به نکات منفی توجه می‌کنند، این تکنیک، تمرین خوبی نیز برای مثبت‌اندیشی و دگراندیشی افراد می‌باشد. درواقع این‌گونه ابزارها، در حکم عینکی هستند که فرد به‌وسیله‌ی آن می‌تواند همه‌ی زوایای موضوع را دقیق‌تر، کامل‌تر و شفاف‌تر ببیند.

 

4- تکنیک حل مسأله‌ی ناخودآگاه:

این تکنیک، متکی به شعور ‌ناخودآگاه است؛ شعوری که مدام در حال وارد کردن اطلاعات متنوعی به حافظه‌ی موقت و دائم می‌باشد. این تکنیک درواقع قصد دارد فرد را عادت دهد تا به ایده‌های جدیدی که از ذهن ناخودآگاه به ذهن خودآگاه تراوش می‌شود، گوش فرادهد و آن‌‌ها را ضبط کند تا از این طریق، ایده‌ها و راه‌حل‌های تازه‌ای برای مسائل و مشکلات خود پیدا کند. بسیاری از متفکران بزرگ جهان، افرادی خیال‌باف و به‌عبارتی راحت‌طلب بودند البته راحت‌طلبی نه به معنی تنبلی و خیال‌بافی نه به معنی متعارف آن‌ که دارای بار ارزشی منفی است. برای نمونه، «انیشتین» فردی خیال‌باف بود که اوقات استراحت خود را بیش‌تر با قایق‌رانی می‌گذارند.

درواقع افراد خلاق، به محیط‌هایی این‌چنین آرام و روح‌انگیز، علاقه‌مند می‌شوند چون بهتر می‌توانند اشارات و ندای روح یا ضمیر ناخودآگاه خود را بشنوند و از آن‌ها الهام ‌بگیرند. بنابراین درظاهر به‌نظر می‌آید آنان افرادی راحت‌طلب هستند.

اگرچه برای خلاقیت، تقلا و کار شدید ‌با فرجه‌ی محدود و تعیین ضرب‌العجل، مفید و مؤثر است و بسیاری از افراد خلاق به‌منظور تحریک بیش‌تر ذهن‌شان، ضرب‌العجل تعیین می‌کنند اما از طرف دیگر، نقطه‌ی مقابل آن یعنی استراحت و توقف کار و سپردن مشکل به ضمیر ناخودآگاه نیز در فرآیند حل خلاق مسأله، بسیار اهمیت دارد.

کاربرد اجرایی این تکنیک، به این‌ترتیب است که ابتدا باید ذهن را به‌طور کامل مشغول موضوع نمود و سپس آن‌را ترک کرد و اجازه داد تا ضمیر ناخودآگاه‌ درگیر مسأله شود. به این‌ترتیب که شب، هنگام خوابیدن، مشکل را روی کارتی نوشته و آن‌را بالای سرتان بگذارید و با صدای بلند بگویید: «امشب من خواب... را خواهم دید.» فردای آن روز، کارت را برداشته و شروع کنید به نوشتن هر آن‌چه که در مورد آن موضوع به نظرتان می‌آید.

به‌مرور زمان، متوجه خواهید شد که بسیاری از مشکلات‌تان ‌در خواب حل‌می‌شود. گفته می‌شود «ادیسون» برای توسعه‌ی ایده‌هایش، از خواب‌های کوتاه استفاده می‌کرده است. به این‌شکل که مقداری سنگ‌ریزه در دست می‌گرفت و در مورد موضوعی شروع به تفکر می‌کرد. سپس اجازه می‌داد در حین تفکر، به‌خواب رود. به این‌ترتیب، بعد از چند لحظه خوابیدن، سنگ‌ریزه‌ها از دستش رها شده و به زمین می‌افتاد. لذا با صدای ریزش آن‌ها از خواب پریده و دوباره ‌به موضوع فکر می‌کرد. بنابراین با این شیوه، از ضمیر ناخودآگاه خود استفاده می‌نمود.


[ چهارشنبه 90/9/9 ] [ 12:42 عصر ] [ مژگان جهانبخشی ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

به شوق صبح و سحر، شام تار هم خوب است برای گریه شدن آبشار هم خوب است تمام هفته خطا و غروب جمعه دعا کمی خجالت از این انتظار هم خوب است اگر چه لایق وصل تو نیستیم آقا ولی کشیدن ناز نگار هم خوب است گمان کنم که نمی بینمت، بگو غلط است امید دادن این بی قرار هم خوب است کسی به فکر شما نیست، همه خوبند ملال نیست دگر، کار و بار هم خوب است مرا ببند که من جای دیگری نروم برای عبد فراری حصار هم خوب است هوای شهر بد و گریه سخت و حال بد است کمی هوا وسط این غبار هم خوب است اگر نشد برسم من به پابوسی تو برای این دل من وصف یار هم خوب است برای اینکه به دست آورم دلت را من قسم به فاطمه داغدار هم خوب است مرا ببخش به دردت نخورد نوکریم که بخشش دل این شرمسار هم خوب است اگر که پای رکابت نشد شهید شوم برای کشتن ما زلف یار هم خوب است اگر اجل به وصالت مرا مجال نداد امید آمدنت بر مزار هم خوب است
امکانات وب


بازدید امروز: 171
بازدید دیروز: 42
کل بازدیدها: 993083