سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مشاوره نوین
هر کس مى خواهد عزیزترین مردم باشد، باید تقواى الهى پیشه کند. حضرت محمدمصطفی (ص) 

فرارسیدن ماه مبارک رجب وایام میلادمولی الموحدین امام علی (ع)وامام محمدجواد(ع)وایام البیض رابه تمام مومنین وپیروان قرآن واهل بیت(ع) تهنیت می گویم:

عوامل موثر در تربیت
عوامل مؤ ثر در تربیت ، عواملى اند که به نحو اقتضا ساختار تربیتى و شخصیت روحى انسان را سامان مى دهند که عبارتند از: وراثت ، محیط، سختیها و شداید، کار، عوامل ماوراى طبیعت و اراده انسان . هیچ یک از این عوامل علت تامه تربیت نیست ، بلکه این عوامل به نحو اقتضا در تربیت مؤ ثرند و آن چیزى که در تربیت آدمى اصیل و غیر قابل تغییر است و همه چیز آدمى به نحوى به آن باز مى گردد، فطرت آدمى است و در تربیت ، اصالت با فطرت است ، بنابراین با توجه به اصالت فطرت ، هر انسانى مى تواند روى به کمال مطلق نماید و پرده هاى غفلت و ظلمتى را که به دست خود و تحت تاءثیر عوامل بیرونى بر فطرت خویش کشیده است ، پس ‍ زند و به حق روى کند و هدایت یابد و تربیت فطرى شود. اما در هر صورت این عوامل نقشى جدى در تربیت آدمى دارند و همین عوامل شخصیت روحى و شاکله انسانى را سامان مى دهند.(153) پس باید به درستى شناسایى و در جهت تربیت مطلوب بهره گیرى شوند.

وراثت
وراثت انتقال یافتن صفات و خصوصیات از یک اصل از موجود زنده به نسل است ، خواه این صفات و خصوصیات مختص آن نسل باشد و خواه مشترک میان تمام افراد آن نوع یا بخشى از آن ها باشد.(154) بنابراین صفات و خصوصیات و خلقیات آبا و اجداد به نسبهاى بعد انتقال مى یابد که گاه آشکار مى شود و گاه به صورت نهان مى ماند. البته تاءثیر وراثت در تربیت ، تاءثیرى مهم به نحو اقتضا است و نه به نحو علت تامه و عامل مسلط، چنانکه انسانى با وراثتى نادرست مى تواند به درستى گراید و انسانى با وراثتى درست به نادرستى میل کند.(155) امیرمؤ منان على (علیه السلام) درباره اهمیت وراثت در نامه اى خطاب به معاویه در مقایسه اى میان خاندان خود - با بهترین وراثت - و خاندان اموى - با پست ترین وراثت - چنین فرموده است :
و اءما قولک : انا بنو عبد مناف ، فکذلک نحن ، ولکن لیس اءمیه کهاشم ، و لا حرب کعبد المطلب ، و لا اءبوسفیان کاءبى طالب ، و لا المهاجر کالطلیق ، و لا الصریح کالطلیق ، و لا المحق کالمبطل ، و لا المؤ من کالمدغل . و لبئس ‍ الخلف خلف یتبع سلفا هوى فى نار جهنم .(156)
اما گفته تو که ما فرزندان عبد منافیم ؛ درست است که تبار ما یکى است ، اما امیه در پایه هاشم نیست ، و حرب را با عبدالمطلب در یک رتبت نتوان آورد، و ابوسفیان را با ابوطالب قیاس نتوان کرد. آن که در راه خدا هجرت نمود چونان کسى نیست که رسول خدا آزادش فرمود؛ و خاندانى را که حسبى است شایسته ، همچون کسى نیست که خود را بدان خاندان بسته ؛ و نه با ایمان درست کردار چون دروغگوى دغلکار. بدا پسرى که پیرو پدر شود و در پى او به آتش دوزخ در شود.
امام على (علیه السلام) در این سخن هم به اهمیت انکارناپذیر وراثت در تربیت پرداخته و هم این حقیقت را آشکارا بیان فرموده است که انسان مى تواند با وجود وراثتى ناپاک ، به پاکى گراید و راه هدایت پیش گیرد و از این رو معاویه را مذمت مى نماید.
امیرمؤ منان على (علیه السلام) در سخنانى روشن و روشنگر اهمیت وراثت را در شکل گیرى شخصیت آدمى یادآور شده ، چنانکه فرموده است :
حسن الاخلاق برهان کرم الاعراق .(157)
نیکویى اخلاق دلیل پاکى و فضیلت ریشه خانوادگى است .
من شرف الاعراق کرم الاخلاق .(158)
نیکویى اخلاق و خوى ها از شرافت و بلندى مرتبت اصل و ریشه و وراثت آدمى است .
وراثت بسترى است که خویها و رفتارهاى آدمى را سامان مى دهد و بى شک شرافت وراثت در تربیت تاءثیرى بسزا دارد. از امیرمؤ منان على (علیه السلام) چنین نقل شده است :
اءطهر الناس اءعراقا اءحسنهم اخلاقا.(159)
نیکوترین مردمان از نظر اخلاق ، پاکترین مردمانند از نظر اصل و ریشه و وراثت .
ان مواساة الرفاق من کرم الاعراق .(160)
به راستى مواسات با دوستان و یکسان گرفتن خود با آنان از نیکویى اصل و ریشه و وراثت است .
بنابراین وراثت به عنوان عاملى مهم در تربیت باید مورد توجه قرار گیرد. امیرمؤ منان على (علیه السلام) نقش وراثت را نقشى جدى در خلقیات و رفتارهاى آدمى معرفى کرده ، چنانکه فرموده است :
اذا کرم اءصل الرجل کرم مغیبه و محضره .(161)
وقتى اصل و ریشه انسان خوب و شریف باشد، نهان و آشکارش خوب و شریف است .
با توجه به چنین تاءثیر تربیتى است که امام على (علیه السلام) در فرمانهاى حکومتى خود - در امر انتخاب فرماندهان و مدیران ارشد - وراثت را نیز مهم شمرده است . آن حضرت در عهدنامه مالک اشتر در این باره بدو چنین سفارش فرموده است :
ثم الصق بذوى المروءات و الاحساب .(162)
پس ، از آنان کسانى را بگمار که صاحب مروتند و گوهرى نیک دارند.
البته چنانکه اشاره شد، وراثت - همچون دیگر عوامل مؤ ثر در تربیت - نقشى مسلط در تربیت ندارد و به نحو اقتضا عمل مى نماید.
محیط
مجموعه عوامل عادى بیرونى که انسان را در احاطه دارند و از ابتداى جلوه یافتن حیات آدمى تا زمان پایان یافتن زندگى این جهانى بر انسان تاءثیر تربیتى مى گذارند، محیط شمرده مى شوند. این عوامل متعدد از زمان انعقاد نطفه تا زمان مرگ به صورت هاى گوناگون انسان را تحت تاءثیر قرار مى دهند و همگى به نحو اقتضا و نه علت تامه در تربیت آدمى موثرند. مهمترین این عوامل عبارتند از: محیط خانه و خانواده ، محیط رفاقت و معاشرت ، محیط مدرسه ، محیط اجتماع ، محیط جغرافیایى و طبیعى .
محیط خانه و خانواده
محیط خانه و خانواده نخستین محیط تربیتى است که انسان را تحت تاءثیر خود قرار مى دهد و به ساماندهى شاکله تربیتى انسان مى پردازد. این محیط به دلیل مناسبات و روابط عاطفى و الگودهى و فرهنگ سازى در آن ، پایدارترین تاثیرات عاطفى ، روحى ، اخلاقى و رفتارى را در ساختار تربیتى انسان فراهم مى کند. فضاى خانه و خانواده ، مناسبات انسانى در آن ، ساختار محبتى آن ، اعتدال و عدم اعتدال در آن ، فرهنگ خانوادگى ، آرامش ‍ و عدم آرامش محیط خانه و خانواده ، آسایش و عدم آسایش در آن ، رفتارهاى اعضاى خانواده ، نحوه مدیریت خانه ، بهداشت خانواده ، آموزشهاى درون خانوادگى ، دیدگاهها و رفتارهاى تربیتى ، باورها و اعتقادات ... همه و همه به شدت فرد را تحت تاثیر قرار مى دهد، به ویژه آنکه دوران ارتباطهاى خانوادگى طولانى است و به خصوص در سالهاى اول زندگى فرد که دامنه این تاثیرات بسیار گسترده تر و نفوذشان بسیار بیشتر است . بنابراین نقش خانه و خانواده در تربیت آدمى در جهات مختلف - به نحو اقتضا و نه علت تامه - نقشى اساسى است و هر چه ساختار آن از سلامت و اعتدال و محبت و آرامشى بیشتر و بنیانهایى محکمتر برخوردار باشد، شاکله تربیتى فرد نیز مطلوبتر خواهد بود. امیرمؤ منان على (علیه السلام) در توصیفهاى خود درباره رسول خدا (ص ) به این امر نیز توجه داده و فرموده است :
حتى اءفضت کرامه الله سبحانه و تعالى الى محمد - صلى الله علیه و آله - فاءخرجه من اءفضل المعادن منبتا، و اءعز الاءرومات مغرسا؛ من الشجره التى صدع منها اءنبیائه ، و انتجب منها اءمنائه . عترته خیر العتر، و اءسرته خیر الاسر؛ و شجرته خیر الشجر.(163)
تا آنکه تشریف بزرگوارى از سوى خداى بارى به محمد (ص ) رسید، و او را از بهترین خاندان و گرامى ترین دودمان برکشید. از درختى که پیامبران خود را از آن جدا کرد، و امینان خویش را برگزید و بیرون آورد. فرزندان او بهترین فرزندانند، و خاندانش نیکوترین خاندان ، و دودمان او بهترین دودمان .
همچنین امیرمؤ منان (علیه السلام) فرموده است :
ابتعثه بالنور المضى ء، و البرهان الجلى ، و المنهاج البادى و الکتاب الهادى . اءسرته خیر اسرة ، و شجرته خیر شجرة ؛ اءغصانها معتدله ، و ثمارها متهدلة .(164 )
او را برانگیخت با نور رخشا، و برهان هویدا، و راه پیدا، و کتاب راهنما. خاندان او نیکوترین خاندان است ، و او بهترین درخت آن درختستان است . شاخه هاى آن راست ، و میوه هاى آن نزدیک و در دسترس همگان است .
با عنایت به اهمیت خانواده و نقش آن در شخصیت انسان ، امیرمؤ منان على (علیه السلام) در عهدنامه مالک اشتر به وى سفارش کرده است که به شخصیت خانوادگى فرماندهان و مدیران ارشد خود نیز توجه نماید، چنانکه فرموده است :
ثم الصق بذوى المروءات و الاحساب ، و اءهل البیوتات الصالحه و السوابق الحسنه .(165)
پس ، از آنان کسانى را بگمار که صاحب مروتند و گوهرى نیک دارند و از خاندانى پارسایند، و از سابقتى نیکو برخوردار.
پیوندهاى عاطفى خانوادگى و مناسبات انسانى در خانه ، خود بهترین زمینه رشد و تعالى آدمى است و هیچ کس از چنین پیوندها و مناسباتى بى نیاز نیست . به بیان امیرمؤ منان (علیه السلام):
اءیها الناس ، انه لا یستغنى الرجل - و ان کان ذا مال - عن عترته ، و دفاعهم عنه باءیدیهم و اءلسنتهم ، و هم اءعظم الناس حیطه من ورائه ، اءلمهم لشعثه ، اءعطفهم علیه عند نازله اذا نزلت به .(166)
مردم ! انسان ، اگر چه مالدار باشد، از کسان خویش بى نیاز نیست تا با دست و زبان از او دفاع کنند، چه کسان وى از همه بدو نزدیکترند و جانب او را بهتر فراهم آورند؛ و به هنگام رسیدن بلا از دیگران مهربانترند.
هر انسانى به فطرت خود نیازمند روابط عاطفى و پیوندهاى انسانى خانوادگى است ؛ و با توجه به چنین نیازى است که بهترین صورت تربیت یتیمان در کانونهاى خانوادگى است . امیرمؤ منان على (علیه السلام) پس از ضربت خوردن به دست پسر ملجم - که نفرین خدا بر او باد - در وصیت خود به حسن و حسین علیهما السلام به این امر نیز توجه داده و فرموده است :
والله الله فى الایتام ، فلا تغبوا اءفواههم ، و لا یضیعوا بحضرتکم .(167)
خدا را! خدا را! درباره یتیمان ، آنان را گاه گرسنه و گاه سیر مدارید، و نزد خود ضایعشان مگذارید.
امام على (علیه السلام) به رسیدگى کامل درباره یتیمان سفارش کرده است و در منظر آن حضرت ، این امر از بالاترین نیکیهاست ، چنانکه فرموده است :
من اءفضل البر بر الایتام .(168)
از برترین نیکوییها، نیکویى کردن به یتیمان است .
امر کفالت و سرپرستى یتیمان در کانونهاى خانوادگى ، امرى مهم و اساسى در تربیت است و با توجه به این اهمیت است که اهتمام کنندگان به این امر از والاترین مردمان به شمار آمده اند، چنانکه در سخنان امیرمؤ منان على (علیه السلام) وارد شده است :
کافل الیتیم و المسکین عند الله من المکرمین .(169)
سرپرست یتیم و مسکین نزد خدا از گرامى داشته شدگان است .
کافل الیتیم اءثیر عند الله .(170)
سرپرست یتیم برگزیده و از دوستان خاص خداست .
محیط رفاقت و معاشرت
انسان موجودى اجتماعى و اهل رفاقت و معاشرت است و بدین وسیله هم نیاز فطرى خود را پاسخ مى دهد و هم تاثیر مى گذارد و تاثیر مى پذیرد و از این رو محیط رفاقت و معاشرت از محیطهایى است که به نحو اقتضا و نه علت تامه در جهت مثبت و منفى تربیت کننده است ؛ و به همین جهت است که توجه به نوع رفاقت و معاشرت در تربیت امرى ضرورى و اساسى است . رفاقت و معاشرت با نیکان و صالحان عامل گرایش به نیکى و صلاح است و رفاقت و معاشرت با بدان و فاسدان عامل گرایش به بدى و فساد است تا آنجا که دوستى با عاقلان و صالحان مانند قرار گرفتن در معرض ‍ نسیم بهارى است که زنده کننده و به بار نشاننده است و دوستى با جاهلان و فاسدان مانند قرار گرفتن در معرض سرماى پاییزى است که میراننده و خشک کننده است . به بیان امیرمؤ منان على (علیه السلام):
توفوا البرد فى اءوله ، و تلقوه فى آخره ، فانه یفعل فى الابدان کفعله فى الاشجار، اءوله یحرق و آخره یورق .(171)
بپرهیزید از سرما در آغازش (در پاییز) و استقبال کنید از آن در آخرش (در نزدیک بهار) زیرا در بدنها آن کند که با درختان کند، آغازش مى سوزاند و پایانش برگ مى رویاند.
ملاى رومى این حقیقت را چنین بیان کرده است :

گفت پیغامبر ز سرماى بهار تن   تن مپوشانید یاران زینهار
زانکه با جان شما آن مى کند   کان بهاران با درختان مى کند
لیک بگریزید از سرد خزان   کان کند کو کرد با باغ و رزان
راویان این را به ظاهر برده اند   هم بر آن صورت قناعت کرده اند
بى خبر بودند از جان آن گروه   کوه را دیده ، ندیده کان به کوه
آن خزان نزد خدا نفس و هواست   عقل و جان عین بهارست و بقاست
مر تو را عقلیست جزوى در نهان   کامل العقلى بجو اندر جهان
جزو تو از کل او کلى شود   عقل کل بر نفس چون غلى شود
پس به تاءویل آن بود کانفاس پاک   چون بهارست و حیات برگ و تاک (172)

به دلیل اهمیت محیط رفاقت و معاشرت در تربیت ، امیرمؤ منان على (علیه السلام) در سفارشى نورانى به حارث همدانى چنین نوشته است :
و احذر صحابه من یفیل راءیه ، و ینکر عمله ، فان الصاحب معتبر بصاحبه ... و ایاک و مصاحبه الفساق ، فان الشر بالشر ملحق .(173)
از همنشینى آن که رایش سست و کارش ناپسند بود بپرهیز، که هر کس را از آن که دوست اوست نشناسد... و از همنشینى با فاسقان بپرهیز که شر به شر پیوندد.
تاءثیر رفاقت و معاشرت در روح و روان ، و اخلاق و رفتار آدمى تاثیرى انکارناپذیر است ، چه در جهت مثبت و چه در جهت منفى . به بیان امام على (علیه السلام):
صحبه الاخیار تکسب الخیر کالریح اذا مرت بالطیب حملت طیبا (و) صحبه الاشرار تکسب الشر کالریح اذا مرت بالنتن حملت نتنا.(174)
همنشینى با نیکان ، نیکى فراهم مى آورد، همان طور که هر گاه باد بر بویى خوش گذر کند، آن بوى خوش را به همراه آورد، و همنشینى با بدان ، بدى به بار مى آورد، همان طور که هر گاه باد بر بویى ناخوش گذر کند، آن بوى ناخوش را همراه سازد.
توجه به این امر خود مى تواند انگیزه اى شود در جهت همنشینى با خردورزان با نیکان ، چنانکه در سخنان امیرمؤ منان على (علیه السلام) بر آن تاکید شده است :
اءکثر الصلاح و الصواب فى صحبه اءولى النهى و الالباب .(175)
بیشترین صلاح و درستى در همنشینى با خردمندان و عاقلان است .
ثمره العقل صحبه الاخیار.(176)
میوه عقل و خرد همنشینى با نیکان است .
انسان خردمند در انتخاب رفیق و معاشر، و همنشین و همدم دقت مى نماید و خود را در معرض تباهى همنشینى با پیروان هوا قرار نمى دهد. امیرمؤ منان على (علیه السلام) در این باره چنین سفارش فرموده است :
و اعلموا اءن مجالسه اءهل الهوى منساة للایمان ، و محضره للشیطان .(177)
بدانید که همنشینى پیروان هوا فراموش کردن ایمان ، و جاى حاضر شدن شیطان است .

مسجد است آن دل که جسمش ساجد است   یار بد خرّوب هر جا مسجد است (178 )

انسان در رفاقت و معاشرت به راحتى تاثیر مى پذیرد و به مشابهت و مشاکلت میل مى کند و از همین روست که در سخنان امیر بیان ، على (علیه السلام) این همه تاکید بر نوع رفاقت و معاشرت شده است . در حکمتى نورانى امام على (علیه السلام) چنین فرموده است :
لا تصحب المائق ، فانه یزین لک فعله ، و یود اءن تکون مثله .(179)
همنشین بى خرد مباش که او کار خود را براى تو آراید و دوست دارد تو را چون خود نماید.
انسان به فطرت خود در دوستى و همنشینى جویاى کمال است و چنانچه مصداق کمال را اشتباه بیابد، آنچه را به خطا کمال تصور نموده است مطلوب خود مى گیرد و به شدت از آن تاثیر مى پذیرد. ابن ابى الحدید معتزلى حکمتى را از امیرمؤ منان على (علیه السلام) نقل کرده که بیانگر این امر است :
لا تصحب الشریر، فان طبعک یسرق من طبعه شرا و اءنت لا تعلم .(180)
با انسانهاى شرور همنشینى مکن ، زیرا طبع تو بدیها را از آنان مى دزدد در حالى که بدان آگاه نیستى .
با توجه به چنین تاثیرى است که در سخنان پیشواى موحدان ، على (علیه السلام) نسبت به رفاقت و معاشرت با دنیاپرستان ، دون همتان ، نابخردان ، تباهکاران و بدکاران پرهیز داده شده است :
لا تصحبن اءبناء الدنیا، فانک ان اءقللت استثقلوک ، و ان اءکثرت حسدوک .(181)
با فرزندان دنیا همنشین مشو، زیرا اگر بى چیز باشى تحقیرت نمایند و اگر مالدار باشى رشکت برند.
من دنت همته فلا تصحبه .(182)
با انسان دون همت همنشینى مکن . (زیرا خوى همنشین در همنشین تاثیر مى کند.)
لا تصحبن من لا عقل له .(183)
با کسى که او را خردى نیست همنشینى مکن .
احذر مصاحبه الفساق و الفجار و المجاهرین بمعاصى الله .(184)
از همنشینى با فاسقان و فاجران و متظاهران به نافرمانى خدا بپرهیز.
ایاک و صحبه من اءلهاک و اءغراک ، فانه یخذلک و یوبقک .(185)
از همنشینى با کسى که تو را به غفلت مى کشاند و حریص مى گرداند بپرهیز، زیرا که تو را به خوارى گرفتار مى کند و به هلاکت مى افکند.
ایاک و معاشره الاشرار، فانهم کالنار مباشرتها تحرق .(186)
از معاشرت با بدان دورى کن که بى گمان آنان همچون آتشند که مباشرت با ایشان انسان را به آتش مى کشاند.
تاثیر تربیتى مجالست و معاشرت نادرست تاثیرى ویرانگر و هلاک کننده است و لازم است که این امر مورد توجه جدى قرار گیرد.

واى آن زنده که با مرده نشست   مرده گشت و زندگى از وى بجست (187)

با توجه به این تاثیر و تاثر است که در اندیشه تربیتى امیرمؤ منان على (علیه السلام ) دوستى و همنشینى باید امرى سنجیده و بر اساس ملاکهایى خردمندانه باشد و از رفاقتها و معاشرت هاى ناسنجیده و به دور از معیارهاى پسندیده باید پرهیز شود، چنانکه در سفارشات امیر مؤ منان (علیه السلام) وارد شده است :
من اتخذ اءخا بعد حسن الاختبار دامت صحبته و تاءکدت مودته .(188)
هر که پس از خوب آزمودن براى خویش دوست و برادرى گیرد، رفاقتش ‍ پایدار و دوستى اش استوار پاید.
و نیز آن حضرت فرموده است :
من اتخذ اءخا من غیر الاختبار اءلجاه الاضطرار الى مرافقه الاشرار.(189)
هر که ناسنجیده دوست و برادر گزیند، ناچار باید به رفاقت اشرار و افراد فاسد تن دهد.
محیط اجتماع
انسان موجودى است که در تعامل با جامعه و روابط و مناسبات اجتماعى رشد مى کند و به شدت از آن تاثیر مى پذیرد، به گونه اى که میان فرد و اجتماع رابطه اى حقیقى برقرار است و به همان نسبت که افراد از نظر خواص و آثار وجودى خویش در اجتماع تاثیر مى گذارند و آن را بهره مند مى سازند، این آثار و خواص وجودى ، خود هویتى مستقل را تشکیل مى دهد و یک موجودیت اجتماعى پدید مى آید که این موجودیت اجتماعى به نحو اقتضا افراد را تحت تاثیر و تربیت خویش قرار مى دهد.(190)
با توجه به چنین تعاملى است که امیرمؤ منان على (علیه السلام) در مواقع گوناگون به تاثیر تربیتى محیط اجتماع پرداخته و اهمیت و نقش آن را در سازندگى شخصیت فرد یادآور شده است ، چنانکه در نامه خود به حارث همدانى فرموده است :
و اسکن الامصار العظام ، فانها جماع المسلمین ، و احذر منازل الغفله و الجفاء و قله الاعوان على طاعه الله .(191)
در شهرهاى بزرگ سکونت کن که جایگاه فراهم آمدن مسلمانان است ، و بپرهیز از جایهایى که در آن از یاد خدا غافلند و آنجا که به یکدیگر ستم مى رانند، و بر طاعت خدا کمتر یاران اند.
امام على (علیه السلام) به نوع روابط اجتماعى و تاثیر مناسبات حاصل از آن توجه داده و نقش تربیتى آن را این قدر مهم معرفى کرده است . همچنین آن حضرت به حارث همدانى فرموده است :
و ایاک و مقاعد الاسواق ، فانها محاضر الشیطان و معاریض ‍ الفتن .(192)
مبادا بر سر بازارها بنشینى که جاى حاضر شدن شیطان است و نمایشگاه فتنه و طغیان .
فضاى اجتماعى سودپرستانه و مناسبات کاسبکارانه چنان تاثیر تربیتى دارد که امام (علیه السلام) حارث همدانى را این گونه از قرار گرفتن در چنین فضاى اجتماعى و مناسبات حاصل از آن پرهیز داده است .
بى گمان روابط سالم اجتماعى و مناسبات معتدا و عاطفى ، بر پایه کرامت انسان و تواءم با عدالت و انصاف تاثیرى سازنده در تربیت مردمان دارد؛ و روابط ناسالم اجتماعى و مناسبات غیر معتدل (برخاسته از افراط و تفریط) و خشونتبار، بر پایه حقارت انسان و تواءم با ستمگرى و تبعیض تاثیرى مخرب در تربیت مردمان دارد. سلامت دین و دنیاى مردم به سلامت جامعه بسته است . امیرمؤ منان على (علیه السلام) در حکمتى والا خطاب به جابر ابن عبدالله انصارى فرموده است :
یا جابر، قوام الدین و الدنیا باءربعه : عالم مستعمل علمه ، و جاهل لا یستنکف اءن یتعلم ، و جواد لا یبخل بمعروفه ، و فقیر لا یبیع آخرته بدنیاه ؛ فاذا ضیع العالم علمه استنکف الجاهل اءن یتعلم ، و اذا بخل الغنى بمعروفه باع الفقیر آخرته بدنیاه .(193)
اى جابر! دین و دنیا به چهار چیز برپاست : دانایى که دانش خود را به کار برد، و نادانى که از آموختن سر باز نزند، و بخشنده اى که در بخشش خود بخل نکند، و درویشى که آخرت خویش را به دنیاى خود نفروشد. پس اگر دانشمند دانش خود را تباه سازد، نادان به آموختن نپردازد؛ و اگر توانگر در بخشش خویش بخل بورزد، درویش آخرتش را به دنیا در بازد.
منبع:http://www.ghadeer.org/nahj/manzar_mehr/259-0004.htm#link40

 

 

 

 

 


[ دوشنبه 90/3/23 ] [ 8:19 عصر ] [ خداداد مؤذنی بیستگانی ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

به شوق صبح و سحر، شام تار هم خوب است برای گریه شدن آبشار هم خوب است تمام هفته خطا و غروب جمعه دعا کمی خجالت از این انتظار هم خوب است اگر چه لایق وصل تو نیستیم آقا ولی کشیدن ناز نگار هم خوب است گمان کنم که نمی بینمت، بگو غلط است امید دادن این بی قرار هم خوب است کسی به فکر شما نیست، همه خوبند ملال نیست دگر، کار و بار هم خوب است مرا ببند که من جای دیگری نروم برای عبد فراری حصار هم خوب است هوای شهر بد و گریه سخت و حال بد است کمی هوا وسط این غبار هم خوب است اگر نشد برسم من به پابوسی تو برای این دل من وصف یار هم خوب است برای اینکه به دست آورم دلت را من قسم به فاطمه داغدار هم خوب است مرا ببخش به دردت نخورد نوکریم که بخشش دل این شرمسار هم خوب است اگر که پای رکابت نشد شهید شوم برای کشتن ما زلف یار هم خوب است اگر اجل به وصالت مرا مجال نداد امید آمدنت بر مزار هم خوب است
امکانات وب


بازدید امروز: 188
بازدید دیروز: 82
کل بازدیدها: 991311