سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مشاوره نوین
هر کس مى خواهد عزیزترین مردم باشد، باید تقواى الهى پیشه کند. حضرت محمدمصطفی (ص) 

 از آنجایی که بوسیدن فرزندان تأثیر فراوانی بر تربیت آنان می گذارد اهل بیت (ع) برای بوسیدن فرزندان پاداش و اجر ویژه ای بر شمرده اند. در این مجال به چند روایت اشاره می کنیم:

در متون دینی، در مورد سیره رسول الله (ص) آمده است: روزی پیامبر (ص) امام مجتبی و سیدالشهداء(ع) را می بوسیدند یکی از اصحاب به نام اقرع بن حابس عرض کرد: یا رسول الله(ص)! من ده فرزند دارم، که تا کنون هیچ یک از آن ها را نبوسیده ام؛ حضرت فرمودند: من چه کنم که خدا مهربانی را از دل تو بر گرفته است؟

حضرت امام صادق(ع) می فرمایند: فرزندانتان را زیاد ببوسید؛ خداوند متعال به ازای هربوسه یک درجه در بهشت به انسان می دهد، که اندازه ی پانصد سال راه است.

حضرت امیرمؤمنان(ع) می فرمایند: کسی که فرزندش را ببوسد برای او یک حسنه به حساب می آید و کسی که موجب سرور و شادمانی فرزندانش شود، خداوند در روز قیامت او را شادمان خواهد کرد.

حضرت امام صادق(ع) به نقل از پیغمبر (ص) می فرمایند: کسی که فرزندانش را ببوسد، خداوند در نامه عمل او یک حسنه می نویسد.

منبع:
1- مکارم الاخلاق،ص220.
2- وسایل الشیعه،ج21،ص485.
3- بحارالانوار،ج101،ص99.
4- وسایل الشیعه،ج21،ص485.
5-حقوق خانواده،ص22.


[ پنج شنبه 91/11/26 ] [ 2:25 عصر ] [ خداداد مؤذنی بیستگانی ] [ نظرات () ]

تحقیقات نشان می‌دهد که هوش هیجانی، بهترین پیش‌گوی دست‌آوردهای آینده کودک است. هم‌چنین بسیاری از مردم بر این باورند که هوش هیجانی، بیش‌تر از ضریب هوشی و مهارت‌های فنی، به موفقیت کودکان کمک می‌کند. 


به توانایی افراد در شناخت و کنترل احساسات شخصی خود و دیگران و هم‌چنین استفاده از این توانایی برای تصمیم‌گیری بهتر، تفکر خلاقانه، انگیزه بخشیدن به خود و دیگران، لذت بردن از سلامتی و روابط بهتر و زندگی شادتر، «هوش هیجانی» می‌گویند. تحقیقات نشان می‌دهد که هوش هیجانی، بهترین پیش‌گوی دست‌آوردهای آینده کودک است. هم‌چنین بسیاری از مردم بر این باورند که هوش هیجانی، بیش‌تر از ضریب هوشی و مهارت‌های فنی، به موفقیت کودکان کمک می‌کند.

ادامه مطلب...

[ چهارشنبه 91/11/18 ] [ 12:16 عصر ] [ الهه جاوری ] [ نظرات () ]

 

سال ها رفت و دلم در تب و تاب است هنوز 

نقش مستورى من؛ نقش بر آب است هنوز

به طرب حمل مکن سرخى رویم که ز هجر

قلب آکنده ز غم، دیده پر آب است هنوز

من کجا؟ یار کجا؟ طالع بیدار کجا؟

من اسیر غم او، بخت به خواب است هنوز

دامنش گیرم اگر لطف خدا یار شود

لیک افسوس که این قصه سراب است هنوز

سخت من طالب دیدار و تو غایب ز نظر

ز آتش هجر تو این قلب، کباب است هنوز

هم چو یک قطر? آبیم به دریاى جهان

زندگى زودگذر، هم چو حباب است هنوز

"ناصر" از عشق تو آموخت سخن گفتن را

زین سبب گفت? او گوهر ناب است هنوز

آیت الله ناصرمکارم شیرازی


[ شنبه 91/11/14 ] [ 8:3 عصر ] [ خداداد مؤذنی بیستگانی ] [ نظرات () ]

هنگامی که هورمون های تستسترون و استروژن در بدن تغییر یابد، ناخودآگاه بر روی رفتار شما با فرزندتان تأثیر می گذارد. وقتی شما مرتب بر سر فرزندتان فریاد بزنید و به او دستوربدهید ، باید شاهد نافرمانی و سرکشی او نیز باشید. اولین توصیه ای که به شما می کنم این است که پیش از هر گونه ارتباطی با نوجوانتان، ابتدا مشکلات هورمونی خود را برطرف کنید.

 

به خاطر دارم هنگامی که شخصیت پسربزرگم به یکباره تغییر کرد و از یک پسر مودب و شیرین به یک فرد عصبانی و بداخلاق تبدیل شد ، مرتب به من اخم می کرد و غر می زد.
شخصیت پسر دیگرم که 16 سال دارد، طور دیگری است. بسیار پرحرف است و با هر چیزی که من بگویم مخالفت می کند.
دختر 18 ساله ام کاملا با دو پسرم متفاوت است و تقریبا رفتار دوستانه ای با من دارد. ولی به تمیزی و پاکیزگی خود بیش از حد اهمیت می دهد.
هنگامی که پسرم، 14 ساله بود دوست داشت موهایش را مانند یکی از هنرپیشه ها کوتاه کند. خود را کاملاً در شخصیت او می دید و هر عملی که او انجام می داد، الگوبرداری می کرد. البته همه ی دوستان او این گونه نبودند ولی آن ها نیز ویژگی های منحصر به خود را داشتند. شخصیت نوجوانان در این سن وسال با یکدیگر متفاوت بوده و هر کدام الگوی خاص خود را دارند.
ما نمی توانیم یکسری قوانین خاص را برای همه نوجوانان به یک صورت به کار ببریم.

ادامه مطلب...

[ چهارشنبه 91/11/11 ] [ 9:49 صبح ] [ مژگان جهانبخشی ] [ نظرات () ]

ته خط از همین جا که چشم بیندازی پیداست. چند روزی دور همی ‌و سرگرمی ‌و بعد ترس فردا و این‌که حالا با چه رویی برگردم خانه؟ هر روز به ‌امید فردا که اتفاق بهتری می‌افتد و وعده‌هایی که به سرانجام نمی‌رسند. زندگی گروهی اولش جذاب است و بعد خسته‌کننده می‌شود. فرار، واژه هیجان‌انگیزی است؛ باز کردن در به روی دنیای ناشناخته و خطرهایش را به جان خریدن، آسان نیست. پسرها از خانه فرار می‌کنند تا ناشناخته‌هایشان را پیدا کنند یا فرصت‌های تازه‌ای به رویشان گشوده شود.

پسرها از فقر، اعتیاد، تحقیر و فشار فرار می‌کنند غافل از این‌که فرار پایان کارشان نیست؛ شروع راه خطرناکی است که روزنه‌های یک زندگی امن را برای همیشه به رویشان می‌بندد.

 

وقتی حرف فرار از خانه پیش می‌آید ، ذهن‌ها بیشتر به سمت فرار دختران متمایل می‌شود؛ شاید چون از نظر فرهنگی فرار دختران قبح بیشتری در جامعه دارد. با این حال فرار از خانه دختر و پسر ندارد و به دلایل مختلف فرار پسران از خانه بیشتر هم هست. به گفته معاون اجتماعی سازمان بهزیستی، سیدمهدی محمدی، فرار از خانه هم در میان دختران وجود دارد هم در میان پسران، اما تحقیقات نشان می‌دهد میزان فرار پسران بیشتر از دختران است.

ادامه مطلب...

[ چهارشنبه 91/11/11 ] [ 9:45 صبح ] [ مژگان جهانبخشی ] [ نظرات () ]

روند کاری هیچ یک از ما همیشه یکسان نبوده و نخواهد بود. شرایط افول روند کاری برای هریک از ما ممکن است اتفاق بیفتد.

معمولا کسانی که تجربه بیشتری در کار و حضور در محیط کاری دارند حد اقل یک بار این شرایط را تجربه کرده اند. در چنین شرایط معمولا نه از محیط کاری تان رضایت دارید و نه از سطح درآمدتان . در این شرایط معولا کار یکنواخت شده و نیاز به تغییری دارید تا به دوران اوج باز گردید.

در این چنین مواردی معمولا توصیه باتجربه ها این است که مهارت ها و توانایی های موجودتان را کنار هم بگذارید تا به ارزیابی دقیقی از وضع موجود دست یابید.

وجه تمایز شما با دیگران در چیست؟ خط خوبی دارید؟ توانایی مذاکره تان بیشتر است؟ روابط عمومی خوبی دارید؟ شاید یک زبان خارجی بدانید ویا حتی مهارت ویژه شما صدای گرم و زیبا باشد.

همه این ها  را بنویسید و نحوه بیان مناسب آنها در رزومه تان را مطرح کنید به این ترتیب خواهید توانست به خواسته هایتان برسید.

 

5 پیشنهاد برای رهایی از افول کاری

اول این‌که ما در زمان‌هایی در مسیر شغلی خود دچار افول می‌شویم که در این زمان‌ها نیاز داریم تا همه تجربیات و توانایی‌ها را کنار هم بگذاریم و دوباره مسیر جدید شغلی را ترسیم کنیم

دوم پیروی از قوانین، دستور‌العمل‌ها و استانداردها بسیار عالی است و به افزایش کیفیت کار کمک می‌کند. اما گاهی ساختارشکنی و تعریف دوباره استاندارها می‌تواند برگ برنده ما باشد.

سوم زمانی می‌توانیم ساختارشکنی کنیم که نسبت به توانایی‌ها و تجربه‌های خود آگاهی و نسبت به کاری که می‌توانیم انجام بدهیم اعتماد به‌نفس لازم را داشته باشیم.

چهارم تجربه صرفا از شکست‌ها و ناکامی‌ها به‌دست نمی‌آید، بلکه موفقیت‌های هرچند کوچک می‌تواند درس‌هایی داشته باشد که یادآوری آن در شرایط سخت، به بازسازی افکار و روحیه ما کمک می‌کند.


[ شنبه 91/11/7 ] [ 8:29 عصر ] [ اکرم خیرالهی ] [ نظرات () ]

کاش برساحل رودی خاموش ، عطرخوشبوی گیاهی بودم، چوبرآنجا گذرت می افتاد، به سراپای تو جان میسودم

کاش چون نای شبان میخواندم، بنوای دل دیوانه خود، خفته بر هودج مواج نسیم، میگذشتم زدرخانه تو

کاش چون پرتو خورشید بهار، صبح ازپنجره میتابیدم،ازپس پرده لرزان حریر، رنگ چشمان تو را می دیدم

کاش ازشاخه سرسبز حیات ،گل اندوه مرا میچیدی ،کاش در شعر من ای مایه عمر ،شعله جان مرا میدیدی  

                                                                                                                          یامهدی ادرکنی 


[ چهارشنبه 91/11/4 ] [ 10:24 عصر ] [ میتراارجمندپور ] [ نظرات () ]

تا همین چند سال پیش وقتی از کسی تعریف می کردن، می گفتن فلانی آدم سلیم النفسیه یا خیلی سلیم النفسه؛ یعنی خیلی آدم درستکار و قابل اعتمادیه ، اما در چند سال اخیر نگاه ها بیشتر متوجه سلامت تن و جسم شده و همه دغدغه ها به اون سمت می چرخه ، گویی سلامت نفس و روان خیلی فعلا اهمیت نداره ! در حالیکه می دانیم بسیاری از ناراحتی های جسمی در زمان ما خودش از همین بیماری روح و روان ریشه گرفته ، افسردگی ها ، اضطراب ها واسترس ها که خود عامل بیماری های جسمی میشن ، از بیماری روح و روان و نداشتن سلامت نفس بوجود اومدن و در سطح وسیع همه گیر شدن. حالا چطور، یک کمی فکر کنیم : پیمان شکنی و نقض قول و قرار ، گسترش دروغ ، بی اعتمادی ،خیانت در امانت ، بی توجهی به پاکی مال و نگاه ها ، گسترش چشم و هم چشمی ، آزمندی و طمع ورزی ، حسادت و ... اینها همگی یک دسته از بیماری های نفسانی است که آثار جسمانی و بدنی هم دارند. تازه باعث بسیاری از بیماری ها و مشکلات اجتماعی و اقتصادی هم میشن. خوب کی باید ما رو بیدار کنه؟ کی باید مارو درمون کنه؟ تا کی باید غفلت کنیم و نسبت به مسائل روحی و روانی کم توجهی کنیم. اینهمه بیراهه رفتیم و دیدیم ثمرشو، آیا وقتش نرسیده دور بزنیمو سلامت روح و روان خودمون را اولین اولویتمون قرار بدیم. بیاییم از خودمون شروع کنیم.

منبع:مجله پزشکی مادر


[ شنبه 91/10/30 ] [ 10:12 صبح ] [ خداداد مؤذنی بیستگانی ] [ نظرات () ]




 
سلامت نیوز:‌ بسیاری از والدین و مربیان کودکان از پاره‌ای رفتارهای شکلک‌گونه یا تکرار واژه‌‌ها و تیک کودکان خود ابراز نگرانی می‌کنند.

گاهی با افرادی سروکار داریم که مدام کلمات یا واژه‌های بیجا و غیرضروری را که به‌هیچ وجه نیاز به گفتن آن نیست، تکرار می‌کنند؛ مانند: چیز، مثلاً یا بقول معروف که اغلب موارد طرف گفت‌وگو توجه چندانی به آن نمی‌کند. کودکان در سنین 12-7 سالگی در 12-8 درصد موارد بیشترین میزان تیک را از خود نشان می‌دهند.

تیک در میان پسران بیشتر از دختران است و ممکن است تا سن میانسالی ادامه یابد. میزان شیوع تیک در خانواده‌هایی که اعضای آن تیک دارند، به مراتب بیشتر است.

تیک ممکن است به دنبال یک حادثه روانی و اضطراب ناشی از حوادث خانه یا مدرسه به وجود آید. کودکانی که والدین سختگیر و مقتدر دارند، بیشتر تیک نشان می‌دهند. تیک یک اختلال رفتاری ناشی از ناسازگاری شخصیتی، احساس بی‌کفایتی و ناامنی، خصومت، تحریک‌پذیری، لکنت‌زبان، ترس و دلواپسی است. در این عارضه نوعی پرش ناگهانی یا انقباض غیرارادی عصبی عضلانی رخ می‌دهد که در هر قسمت از بدن می‌تواند به صورت مزمن یا زودگذر در کلام یا رفتار ظاهر شود. تیک در هنگام خواب از بین می‌رود. تیک کلامی یا رفتاری به دو شکل ساده و مرکب وجود دارد و از مشخصات آن تکراری و ناموزون بودن است.

تیک ساده مدت کوتاهی به طول می‌انجامد و به‌ندرت بیشتر از یک ثانیه تداوم دارد و بعد از چند هفته یا چند ماه از بین می‌رود.

ادامه مطلب...
[ شنبه 91/10/30 ] [ 10:7 صبح ] [ خداداد مؤذنی بیستگانی ] [ نظرات () ]

یکی از آرزوهایتان را همین الان جلوی چشم بیاورید. هر آرزویی که می‌خواهد باشد. می‌خواهد پول و ثروت باشد یا عشق و محبت یا نمره قبولی و یا استراحت و تفریح یا هر چیز دیگر. فقط بگویید از این چیزی که آرزومندش هستید و طلبش می‌کنید، چقدر از آن می‌خواهید. کم یا زیاد!؟
اگر به شما بگویند همراه با این آرزویی که چشم به راهش هستید یک سری چیزها هم همراه است که شما خوشتان نمی‌آید و از آن چیزهایی که خوشتان نمی‌آید ولی مجبورید دریافت کنید، چقدر می‌خواهید؟ کم یا خیلی کم یا زیاد؟
اگر درست و دقیق به خواسته‌ها و ناخواسته‌های خود از زندگی نگاه کنید می‌بینید که همیشه یا خیلی کم خواسته‌اید یا خیلی زیاد. یا خیلی زیاده‌روی کرده‌اید و بیش از اندازه خواسته‌اید و یا نه خیلی خسیسی به خرج داده‌اید و تفریط کرده‌اید و به اندازه‌ای درخواست کرده‌اید که اصلا کفاف نیازتان را نمی‌دهد. سفارشتان از کاینات یا خیلی زیاد بوده یا خیلی کم ولی هرگز به اندازه کافی نخواسته‌اید؟! چرا؟
بیایید روی یک ورق کاغذ بنویسیم و همیشه جلوی چشمان خود بگذاریم که از این به بعد از هر چیزی به اندازه کافی بخواهیم!
برای مثال در روزهای تیره و تار زندگی از خدا بخواهیم که به اندازه کافی خورشید به ما بدهد تا بتوانیم به کمک آن خورشیدها، افکار و ایمانمان را حتی در تاریک‌ترین روزهای زندگی روشن نگاه داریم و راه درست را از نادرست تشخیص دهیم و فریب تاریکی را نخوریم! خوب دقت کنید! ما تقاضای خیلی زیاد خورشید نمی‌کنیم، فقط آن اندازه می‌خواهیم که راه زندگی برایمان روشن شود. و به راستی بقیه‌اش را می‌خواهیم چه کنیم؟
حال بیایید به سراغ روزهای آفتابی برویم. روزهایی که آن‌قدر آفتاب داغ است که نمی‌توان تحمل کرد. در این مواقع چرا نباید به اندازه کافی باران آرزو کنیم تا بتواند زیبایی بیشتری به روز آفتابی ما بدهد و این فرصت برایمان فراهم شود که زیر نم‌نم باران قدم بزنیم بدون اینکه نگران سیل باشیم و از سرما بلرزیم.
اکنون به سراغ ایام اندوه و پرغصه زندگی می‌رویم. وقتی احساس می‌کنیم زندگی دیگر قابل تحمل نیست و هر لحظه‌اش عذابی سنگین است، در این لحظات کافی است آرزو کنیم کاینات شادی و نشاط را به اندازه کافی فقط به قدری که بتوانیم غم و غصه را به کناری نهیم و سرپا بایستیم، به ما بدهد. خوب دقت کنید. شادی بیش از حد و بی‌خیالی تمام‌ناشدنی و خیلی‌خیلی زیاد نمی‌خواهیم. فقط به اندازه‌ای که بتوانیم بر غصه‌هایمان غلبه کنیم و به حالت عادی برگردیم بسیاری مواقع برای ما کافی است. خوب پس به همین مقدار کافی آرزو می‌کنیم و بی‌جهت به سراغ شادی‌های خیلی زیاد و پردردسر نمی‌رویم. همانقدر که روح ما را در تمام لحظات زندگی زنده و سرحال نگه دارد کفایت می‌کند.
اما همه‌اش خوشی که امکان ندارد. رنج بخشی از سرنوشت انسان است. هر انسانی دیر یا زود در طول زندگی خود با مقداری رنج و ناراحتی دست و پنجه نرم می‌کند. اما رنج و آزردگی چقدر باید باشد؟ بیایید آرزو کنیم که فقط به اندازه‌ای باشد که بتواند کوچکترین خوشی‌های زندگی ما را به بزرگ‌ترین شادمانی‌ها تبدیل کند. همین قدر کفایت می‌کند و ما باید هنگام جست‌وجوی ناراحتی و رنج در زندگی به همین اندازه از آن قانع باشیم و آرزو کنیم که خالق کاینات فقط به اندازه طاقتمان ما را در معرض امتحان خود قرار دهد.
اگر پول جمع می‌کنیم به اندازه کافی آنقدر که نیاز متعارف زندگی خود و فرزندانمان را تامین کند جمع کنیم و اگر خرج می‌کنیم به اندازه کافی آنقدر که نیاز داریم خرج کنیم. اگر کار می‌کنیم آن اندازه که کفایت می‌کند وقت برای کار کنار بگذاریم و به اندازه کافی هم برای خودمان و فرزندان و همسرمان هم وقت فراهم کنیم. هر چیزی را در حد اعتدال و تعادل بخواهیم و خودمان را در خیلی کم‌ها و خیلی زیادها غرق نکنیم.
اگر تعادل را رعایت کنیم و از هر چیزی به اندازه کفایت درخواست کنیم، خواهیم دید که زندگی نه تنها سخت نیست بلکه شیرین‌ترین هدیه‌ای است که به ما داده شده است.

منبع : سخن سردبیر مجله موفقیت شماره 179


[ شنبه 91/10/30 ] [ 10:3 صبح ] [ خداداد مؤذنی بیستگانی ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

به شوق صبح و سحر، شام تار هم خوب است برای گریه شدن آبشار هم خوب است تمام هفته خطا و غروب جمعه دعا کمی خجالت از این انتظار هم خوب است اگر چه لایق وصل تو نیستیم آقا ولی کشیدن ناز نگار هم خوب است گمان کنم که نمی بینمت، بگو غلط است امید دادن این بی قرار هم خوب است کسی به فکر شما نیست، همه خوبند ملال نیست دگر، کار و بار هم خوب است مرا ببند که من جای دیگری نروم برای عبد فراری حصار هم خوب است هوای شهر بد و گریه سخت و حال بد است کمی هوا وسط این غبار هم خوب است اگر نشد برسم من به پابوسی تو برای این دل من وصف یار هم خوب است برای اینکه به دست آورم دلت را من قسم به فاطمه داغدار هم خوب است مرا ببخش به دردت نخورد نوکریم که بخشش دل این شرمسار هم خوب است اگر که پای رکابت نشد شهید شوم برای کشتن ما زلف یار هم خوب است اگر اجل به وصالت مرا مجال نداد امید آمدنت بر مزار هم خوب است
امکانات وب


بازدید امروز: 290
بازدید دیروز: 82
کل بازدیدها: 991413