مشاوره نوین
هر کس مى خواهد عزیزترین مردم باشد، باید تقواى الهى پیشه کند. حضرت محمدمصطفی (ص)
| ||
چه عاملی سبب می شود که در زندگی خود، راهها و هدفهای معینی را انتخاب کنیم؟ این عامل، اعتقادات ماست؛ عقیده به اینکه تواناییهای ما چقدر است و چه کارهایی ممکن ، یا غیر ممکن است. در فرهنگ مردم هائیتی ، پزشک جادوگر قبیله داری چنان قدرت مرموزی است که میتواند با یک اشاره فردی را هلاک کند. اما در واقع، آنچه موجب مرگ آن فرد می شود قدرت جادویی پزشک نیست، بلکه اعتقاد افراد به قدرت فوق تصور اوست . در جنگ ویتنام ، دو نفر تیر می خورند، هر دو اسیر می شوند و بارها تحت شکنجه قرار می گیرند. یکی شان دست به خودکشی می زند، ودیگری روز به روز ایمانش نسبت به انسانیت و خالق متعال، قویتر می شود. امروز، شرح زندگی این مرد که جرالد کافی نام دارد ، یادآور نیروی عظیم روح انسانی است که می تواند بر هرگونه درد و رنج و مانع و مشکلی غلبه کند. [ پنج شنبه 90/12/11 ] [ 11:26 عصر ] [ خدیجه سعیدی ]
[ نظرات () ]
مسخره ترین سوالی که میشه از یکی پرسید :
در تاریخ حتی یک مورد هم نوشته نشده که کسی
در پاسخ گفته باشد : نه من
صلاحیت ندارم و آدم امانت داری نیستم !
این را باید بفهمید نه اینکه بپرسید [ پنج شنبه 90/12/11 ] [ 10:29 عصر ] [ خدیجه سعیدی ]
[ نظرات () ]
استاد : وقتی بزرگ شدی چه میکنی؟ شاگرد : ازدواج! استاد : نخیر منظورم اینه که چی میشی؟ شاگرد : داماد! استاد : اوه! منظورم این است وقتی بزرگ شوی چی بدست می آوری؟ شاگرد : زن!! استاد : ابله!!! وقتی بزرگ شوی برای پدر و مادرت چی میگیری؟ شاگرد : عروسی میگیرم! استاد : پسرجان پدر و مادرت در آینده از تو چه میخواهند؟ [ پنج شنبه 90/12/11 ] [ 10:26 عصر ] [ خدیجه سعیدی ]
[ نظرات () ]
پسر نابینایی روی پله ساختمان نشسته و کلاهی جلوی خود گذاشته بود که تعداد کمی سکه در آن بود، نوشته ای هم جلوی خودش گذاشته بود با این مضمون I am blind, please help من نابینا هستم، لطفا کمک کنید مرد رهگذری چند سکه از جیبش درآورد و درون کلاه ریخت، بعد نوشته را برداشت و نوشته را تغییر داد و دوباره در جلوی پسرک نابینا قرار داد. مدت کمی گذشت و کلاه پسر پر از پول شد . آدم های بیشتری به پسر نابینا کمک می کردند. بعدازظهر آن روز مرد رهگذر که نوشته پسرک را عوض کرده بود، بازگشت تا ببیند چه اتفاقی افتاده است. پسر نابینا صدای پای رهگذر را شناخت و پرسید:« شما همانی نیستید که نوشته مرا امروز عوض کردید؟ چه چیزی نوشتید؟» رهگذر گفت:« من فقط واقعیت را نوشتم. من همانی را گفتم که تو گفته بودی، اما به زبانی دیگر» It is a beautiful day, and I can"t see it «امروز روز زیبایی است و من نمی توانم آن را ببینم» فکر می کنید نوشته اولی و دومی یک چیز را می گفتند نتیجه:
Change your words
Change your world [ پنج شنبه 90/12/11 ] [ 10:23 عصر ] [ خدیجه سعیدی ]
[ نظرات () ]
رسیدن به قله یک کوه، نیازمند عبور از سربالایی است . هیچ کس نمیتواند با پای خودش بدون اینکه سربالایی را پشت سر بگذارد به قله برسد . درست است که عبور از سربالایی کمی دشوار است، ولی اگر قصد رسیدن به قله باشد، قلهای که از آنجا میتوان همه شهر را دید، شوق رسیدن به آن، جایی برای خستگی نمیگذارد و بدون اینکه چیزی از دشواریهای راه حس کنیم به قله میرسیم و اکنون میتوانیم از زیباییها و چشماندازهای فوقالعاده جذاب آن لذت ببریم . پس قلهات را برگزین . فکر کن که از کدام کوه میخواهی بالا بروی و به یاد داشته باش که هرقدر این قله بلندتر باشد، قسمت اعظمتری از شهر را در اختیار خواهی داشت و لذت بیشتری خواهی برد . بر مقصد خود تمرکز کن و با تمام وجود آن را حس کن ، آن موقع است که حتی عبور از سربالایی هیمالیا هم برایت لذتبخش است و هیچ خستگی به همراه ندارد . هر چه از کوه بالاتر رویم، چشم انداز گسترده تری را می بینیم . مصمم و با اراده باشید [ پنج شنبه 90/12/11 ] [ 10:13 عصر ] [ خدیجه سعیدی ]
[ نظرات () ]
[ پنج شنبه 90/12/11 ] [ 3:8 عصر ] [ خداداد مؤذنی بیستگانی ]
[ نظرات () ]
[ چهارشنبه 90/12/10 ] [ 8:54 صبح ] [ مژگان جهانبخشی ]
[ نظرات () ]
تهدید به خودکشی شاید به اندازه اقدام به خودکشی جدی نباشد اما برخی ضروریات وجود دارد که اطرافیان فردی که تهدید به خودکشی میکند، باید به آن توجه داشته باشند... ادامه مطلب... [ سه شنبه 90/12/9 ] [ 3:40 عصر ] [ میتراارجمندپور ]
[ نظرات () ]
تولد نوزاد ،شروع یک آموزش بزرگ
[ سه شنبه 90/12/9 ] [ 1:0 عصر ] [ لیلا صفایی ]
[ نظرات () ]
چرا عشق ما روز به روز کم رنگتر میشویم
![]() بر خلاف تصور خیلی ها که فکر می کنند عشق یکباره پیدا می شود و همیشه می ماند و یا حتی بیشتر می شود؛ واقعیت اینست که عشق ممکن است یک لحظه ایجاد شود، اما همانند بذری است و در صورتی باقی می ماند و رشد می کند که در زمین مناسبی جای گیرد، آب و نور کافی به آن برسانیم؛ مرتب آفت کشی کنیم و به آن کود بدهیم و مستمراً به آن رسیدگی نمائیم.
[ سه شنبه 90/12/9 ] [ 12:56 عصر ] [ لیلا صفایی ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |