سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مشاوره نوین
هر کس مى خواهد عزیزترین مردم باشد، باید تقواى الهى پیشه کند. حضرت محمدمصطفی (ص) 

 

وفات حضرت زینب کبری(س)


[ سه شنبه 91/3/16 ] [ 9:35 صبح ] [ خداداد مؤذنی بیستگانی ] [ نظرات () ]

هنگامی که افراد در یک جمع لب به سخن می گشایند ، تنها سخن افراد نیست که طرف مقابل را متقاعد می کند بلکه زبان بدن نقش مهمی دارد.

 فرآیند ارتباط به طور کلی ارسال و دریافت پیام ها را ممکن می سازد. افراد در یک خانواده ، در جامعه، در گروه دوستان نیازمند این امر هستند که به طور کلی درباره ارتباط غیر کلامی و کلامی مهارت و دانش لازم را داشته باشند. به طور مثال کلاس درس را در نظر بگیرید، افرادی که در کلاس کنفرانس می دهند، حالت های مختلفی را به مخاطبین خود القاء کرده که نشان از ارتباطی به نام ارتباط غیر کلامی است.

صحنه اول: نگاهش می کنید، مؤدب پاهایش را روی هم  انداخته  ونشسته است، با چشمانی با صلابت و اقتدار خاص مشغول سخن گفتن است.

صحنه دوم: دستانش را زمان سخن گفتن تکان می دهد. چرا که فکر می کند با این کار مطلب را کامل ادا کرده است.کمی که می نگرید، احساس می کنید که می خواهد به همه کلاس مسلط شود.



صحنه سوم: صدایش از عمق وجود می لرزد. سخنان را تکه تکه بیان می کند. نگاهش را به آخر کلاس دوخته است، از افراد داخل کلاس صرف نظر کرده، چرا که فکر می کند اگر به آنها نگاه کند ، اضطرابش دو چندان خواهد شد.

هنگامی که افراد در یک جمع لب به سخن می گشایند ، تنها این صدا و سخن افراد نیست که طرف مقابل را متقاعد می کند که به سخنان او  گوش دهد. بلکه در واقع حرکات و ارتباطات غیر کلامی که فرد از خود بروز می دهد،قسمت عمده ای از توجه فرد را به خود معطوف می کند.

کنش متقابل اجتماعی شامل شکلهای متعدد ارتباط غیر کلامی، مبادله اطلاعات و معنی از طریق حالتهای چهره، اشارت یا حرکات بدن، اطوارها و ژستهای افراد است که می توانند نگرشها و احساسات آنها را به دیگران انتقال دهند. این حرکات در مواردی زیادی می توانند حتی موثرتر از پیام های کلامی باشند. نشستن، تکان دادن دست و حالت چشمها در زمان صحبت کردن، ارتباطی است به نام ارتباط غیر کلامی. ادامه مطلب...

[ سه شنبه 91/3/16 ] [ 9:30 صبح ] [ خداداد مؤذنی بیستگانی ] [ نظرات () ]

14خرداد


[ شنبه 91/3/13 ] [ 9:24 عصر ] [ خداداد مؤذنی بیستگانی ] [ نظرات () ]

 

میلادمولی الموحدین


[ شنبه 91/3/13 ] [ 9:19 عصر ] [ خداداد مؤذنی بیستگانی ] [ نظرات () ]

 

میلاد جوادالائمه


[ جمعه 91/3/12 ] [ 12:21 صبح ] [ خداداد مؤذنی بیستگانی ] [ نظرات () ]

 

منفی بافی

سلامت نیوز : آیا می‌دانیدروان و شخصیت شما بر سلامتی جسم شما تاثیر دارد. محققان متوجه شده‌اند در بیماران قلبی کسانی که شخصیت نوع د دارند یعنی اغلب بد بین بوده، استرس داشته و عصبی و ناامید هستند و نسبت به روزگار و هر چه در آن است دید منفی دارند و این احساسات خود را در درون خود نگه می‌دارند؛ بعد از کاشت دفیبریلاتور قلب( ICD) بیشتر دچار مشکل و بیماری می‌شوند. لازم است بدانید آی- سی- دی وسیله‌ای است که قلب را بررسی کرده و اگر ضربان آن دچار مشکل شود خود به خود با ایجاد شوک آن را اصلاح می‌کند.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از اطلاعات ؛ متخصصان دانشگاه تیلبورگ هلند متوجه شدند افرادبا شخصیت که از این وسیله استفاده می‌کنند در انجام کارهای روزانه و شغل خود و همچنین روابط خود با دیگران بیشتر از سایر افراد که چنین شخصیتی ندارند دچار مشکل می‌شوند.و در ضمن از درد شدیدو ناتوان کننده‌ای گله می‌کنند. آنها متوجه شدند این افراد در نمره پایین تری نیاز به شوک پیدا می‌کنند. آنها بر این باورند که لازم است در بیماران بررسی روانی قبل از عمل صورت گیرد تا مداخلات روان درمانی برای کاهش استرس و بدبینی بتواند به آنها کمک کند تا درمان جسمی بهتری را در پی داشته باشند و دچار خطر نشوند. جالب است بدانید یک چهارم افرادی که نیاز به آی- سی- دی- داشته‌اند دراین بررسی شخصیت منفی باف داشته‌اند و بنابر این بررسی و مداخلات روانی خیلی هم مفیدخواهد بود.




[ پنج شنبه 91/3/11 ] [ 11:57 صبح ] [ خداداد مؤذنی بیستگانی ] [ نظرات () ]

 

افزایش انگیزه

انگیزه، حالات درونی فرد است که موجب تداوم رفتارش تا رسیدن به هدف می‌شود. انگیزه ارتباط مستقیم و مثبت با پیشرفت تحصیلی دارد.
به همین علت علاوه بر آنکه انگیزه وسیله‌ای برای پیشرفت تحصیلی در نظر گرفته می‌‌شود، گاهی از آن به عنوان هدف نیز نام برده می‌شود، زیرا با افزایش انگیزه، پیشرفت تحصیلی نیز پدید می‌آید.

از آنجا که هوش و استعداد تحصیلی به‌عنوان دو عامل اساسی در پیشرفت تحصیلی، کمتر تحت تأثیر معلم یا مربی واقع می‌شود، سعی بر آن است که با افزایش انگیزه دانش‌آموزان حداکثر بهره‌وری از هوش صورت گیرد.

زیرا در حالت مساوی برابری هوش و استعداد تحصیلی افراد، مشاهده شده است که پیشرفت تحصیلی افراد با انگیزه چشمگیرتر بوده است. با وجود آنکه معلمان در تغییر هوش و استعداد تحصیلی نقش چندانی ندارند، ولی می‌توانند در بالا بردن انگیزه دانش‌‌آموزان مفید واقع شوند.


انگیزه به دو نوع درونی و بیرونی قابل تقسیم است. از انگیزه بیرونی می‌توان به تقویت‌کننده‌هایی چون پول، تائید، محبت، احترام، نمره و از تقویت‌کننده‌های درونی می‌توان به رضایت خاطر و احساس خوب از یادگیری اشاره کرد.


آنچه که بیشتر موجب رفتار خود‌جوش می‌شود، انگیزه درونی است. هدف عمده فعالیت‌های پرورشی معلم یا مربی این است که دانش‌آموز به تدریج از انگیزه‌های بیرونی به سمت انگیزه‌های درونی هدایت شود.


تفاوت اساسی افراد دارای انگیزه درونی با افراد دارای انگیزه بیرونی این است که افراد با انگیزه درونی احساس کفایت بیشتری در خود دارند و کمتر به دیگران اجازه می‌دهند که محرک رفتارشان شوند. این گروه از دانش‌آموزان، خود تعیین کننده رفتارها هستند و به خاطر کفایتی که در خود احساس می‌کنند، باور دارند که می‌توانند با رفتارشان بر محیط خود تأثیر بگذارند.


این گروه از دانش آموزان با انگیزه درون‌گرا، تصورشان این است که موفقیت و عدم موفقیت در تحصیل به خاطر نحوه رفتار صحیح یا غلط خودشان است.


اما برخلاف آنها، دانش‌آموزان باانگیزه برون‌گرا، احساس بی‌کفایتی یا کفایت کم داشته و همواره تصور می‌کنند که موفقیت آنها تحت تأثیر عوامل محیطی نظیر:
معلم و سوالات سخت است. این گروه از دانش‌آموزان حتی اگر درس بخوانند، باز هم موفقیت چندانی نخواهند داشت. چرا که اندک تلاش آنها به خاطر همان انگیزه‌های بیرونی، همچون فرار از تنبیه یا کسب خواست معلم است. اینان در صورت کسب موفقیت اندک هم آن را به شانس و تصادف نسبت می‌دهند و نه به تلاش و استعداد خود.


این دانش‌آموزان حتی اگر نیم‌نگاهی به موفقیت داشته باشند، آنقدر آن را صعب‌الوصول می‌دانند که دست به عمل نمی‌زنند، در نتیجه هرگز طعم موفقیت را نخواهند چشید.


در حقیقت گام اول در برخورد با این افراد چشاندن طعم موفقیت به آنها و درهم شکستن تصور منفی آنها در مورد دستیابی به موفقیت است. در این صورت است که «موفقیت»، «موفقیت» می‌آورد.


از آنجایی که انسان آمادگی دارد تا فعالیت‌ها و تصوراتش را تعمیم دهد، موفقیت در یک درس منجر به موفقیت در دروس دیگر می‌شود و این موضوع در مورد دروس اصلی هر رشته مهم‌تر است.


درواقع، ضعف درسی در این دروس منجر به بی‌علاقگی به تحصیل و گاهی حتی ترک تحصیل می‌شود و البته عکس آن هم صادق است. به همین علت به معلمان دروس اصلی هر رشته توصیه می‌شود، شرایط آموزشی و امتحانی را مطلوب نمایند و با ارزشیابی‌های مناسب فضای کلاس را لذت‌بخش کنند.


به طورکلی به‌منظور افزایش انگیزه دانش‌آموزان و سوق دادن آنها به سمت درونی شدن انگیزه‌ها راهکارهای زیر توصیه می‌شود: ادامه مطلب...

[ پنج شنبه 91/3/11 ] [ 11:52 صبح ] [ خداداد مؤذنی بیستگانی ] [ نظرات () ]

4- چرا امام هادی (ع) را انتخاب کرده اند؟

الف: برای راه اندازی یک سلسله توهین، ابتدا باید کمترین حساسیت را برانگیخت تا بتوان فرصتی برای تنفس گرفت، فضا را سنجید و کار را ادامه داد. حالا اگر نعوذ بالله من و شما بخواهیم از میان امامان معصوم یکی را برای این موضوع انتخاب کنیم، کدام یک را بر می گزینیم؟


یکی از اعضای این کمپین با زبان طنز، نادانسته از گوشه ای از دلایل این انتخاب هوشمندانه رمزگشایی کرده است. «آخه خدا وکیلی این امام نقی چه گناهی کرده؟ نه باباش امام رضا بوده؛ نه پسرش امام زمان هست ... مونده اون وسط هیچ کس هم ازش یاد نمیکنه!»


ب: برای تامین هدف تضعیف اعتقاد شیعیان به مهدویت باید در میان ائمه، امامی را انتخاب کرد که از لحاظ تاریخی کمترین میزان اطلاع از او در دسترس باشد و به زمان حیات امام زمان (عج) نزدیک، تا از این طریق بتوان به مخاطب این گونه القا کرد که وقتی وجود و اهمیت این امام، زیر سوال است آیا اعتقاد به امامی که بیش از هزار سال سن دارد و قرار است بیاید و جهان را پر از عدل و داد کند زیر سوال نیست؟!

ج: دلیل دیگری که محتمل است!

 

بحث در مورد این دلیل را با گفتار و مثالی پندآموز، از عارف واصل، حاج میرزا اسماعیل دولابی آغاز می کنیم.


«زنی که شوهرش مرده بود و از او پسربچه ای داشت، دیگر ازدواج نکرد؛ به این امید که پسرش بزرگ می شود و حامی او خواهد بود. اما متوجه شد که آن پسربچه بسیار نحیف و ضعیف است و از بچه های کم سن و سال تر از خودش در کوچه زمین می خورد. فهمید که بچه های دیگر پدر را بالای سرشان می بینند و به اتکای او احساس قدرت می کنند و این بچه چون پدری بالای سرش نمی بیند، این گونه رنجور و نحیف مانده است. برای حل مشکل نزد نقاشی رفت و به او گفت تصویر یک پهلوان قدرتمند را بکشد و بازوبند پهلوانی را روی بازویش ترسیم کند. تابلو را گرفت و در اتاق نصب کرد و پرده ای روی آن کشید و پسرش را صدا زد و گفت: می خواهی پدرت را ببینی؟ پسر با اشتیاق گفت: بلی. مادر کم کم پرده را از روی آن شمایل کنار زد و به تعریف زور بازو و قدرت پهلوانی پدر مشغول شد. هر چه عکس آن پهلوان بیشتر نمودار می شد، استخوان های درهم فرورفته پسر از هم باز می شد و در خود احساس قدرت می کرد. وقتی تصویر کاملاً از پشت پرده بیرون آمد، بچه چنان نیرویی گرفت که از آن پس، بچه های بزرگتر از خود را هم به راحتی به زمین می زد. شیعه هم در دوران غیبت مثل آن بچه است که پدر را بالای سر خود نمی بیند. اگر کسی پیدا شود که بتواند در توصیف امام، حق مطلب را ادا کند، شیعه چنان زنده می شود و قدرت می گیرد که هیچ کس در عالم نمی تواند در برابر او بایستد.»
 

باید گفت همان گونه که خطبه های توحیدی امام علی (ع) در قله معارف توحیدی است، بی شک می توان زیارت جامعه کبیره که از امام هادی (ع) نقل شده است را در قله معارف ولایی به شمار آورد که ائمه معصومین علیهم السلام تبیین کرده اند.


امام هادی (ع) در زیارت جامعه کبیره با تبیین جایگاه والا و همچنین عظمت و شکوه بی کرانه ائمه معصومین علیهم السلام، به زیباترین صورت به توصیف ائمه معصومین علیهم السلام پرداخته اند.

 

توجه به این معارف می تواند قدرت عظیم و استقامت بی نهایتی را در شیعیان جهان به وجود بیاورد و احتمالاً همین موضوع است که دشمنان را متوجه این امام همام کرده است.


اکنون در سه قسمت به فرازهایی از این زیارت اشاره می کنیم و تامل در تاثیر این فرازها بر شیعیان را به شما خواننده محترم وا می گذاریم:


اوصاف امام هادی(ع) در مورد جایگاه والای ائمه معصومین (ع):

- وَخُزّانَ الْعِلْمِ، و گنجینه داران دانش
-  وَ قادَهَ الاُْمَمِ، و پیشوایان ملت ها
- وَ کَهْفِ الْوَرى، و پناهگاه مردمان
- وَ رَضِیَکُمْ خُلَفآءَ فى اَرْضِهِ، (خداوند) شما را براى جانشینى در زمینش پسندید.
- و اسْتَرْعاکُمْ اَمْرَ خَلْقِهِ، (خداوند) سرپرستى کار خلق خود را به شما واگذارده.
- وَ ِمُوالاتِکُمْ ...وَائْتَلَفَتِ الْفُرْقَهُ، و بوسیله شما جدایى و اختلاف مبدل به الفت و اتحاد گردید.
- وَ الْحَقُّ مَعَکُمْ وَ فیکُمْ وَ مِنْکُمْ وَاِلَیْکُمْ، وَاَنْتُمْ اَهْلُهُ وَ مَعْدِنُهُ، و حق همراه شما و در میان شما خاندان و از جانب شماست و بسوى شما بازگردد و شمایید اهل حق و معدن آن.
- اِنْ ذُکِرَ الْخَیْرُ کُنْتُمْ اَوَّلَهُ، وَاَصْلَهُ وَفَرْعَهُ، وَمَعْدِنَهُ وَمَاْویهُ وَمُنْتَهاهُ، اگر از خیر و خوبى ذکرى به میان آید آغاز و ریشه و شاخه و مرکز و جایگاه و پایانش شمایید.


- مَنْ والاکُمْ فَقَدْ والَى اللهَ، وَ مَنْ عاداکُمْ فَقَدْ عادَ اللهَ، وَ مَنْ اَحَبَّکُمْ فَقَدْ اَحَبَّ اللهَ، وَمَنْ اَبْغَضَکُمْ فَقَدْ اَبْغَضَ اللهَ، وَ مَنِ اعْتَصَمَ بِکُمْ فَقَدِ اعْتَصَمَ بِاللهِ، هر که شما را دوست دارد خداى را دوست داشته و هر که شما را دشمن دارد، خداى را دشمن داشته و هر کس به شما محبت داشته باشد به خدا محبت داشته و هر کس با شما کینه توزد با خدا کینه توزى کرده و هر که به شما چنگ زند به خدا چنگ زده.


- وَ بِکُمْ یُنَزِّلُ الْغَیْثَ، وَ بِکُمْ یُمْسِکُ السَّمآءَ اَنْ تَقَعَ عَلَى الاَْرْضِ اِلاَّ بِاِذْنِهِ، و به خاطر شما باران را فرو ریزد و به خاطر شماست که نگه دارد آسمان را از این که بر زمین افتد مگر به اذن او.


- وَ اَشْرَقَتِ الاَْرْضُ بِنُورِکُمْ، و زمین به پرتو نور شما روشن شد.


- آتاکُمُ اللهُ ما لَمْ یُؤْتِ اَحَداً مِنَ الْعالَمینَ، به شما داده است خداوند آنچه را به هیچ یک از مردم جهانیان نداده.

آنچه شیعیان و محبین اهل بیت علیهم السلام در این زیارت می گویند:


- مُؤْمِنٌ بِاِیابِکُمْ، به بازگشتتان ایمان دارم.


- مُصَدِّقٌ بِرَجْعَتِکُمْ، و رجعت شما را تصدیق دارم.


- وَ قَلْبى لَکُمْ مُسَلِّمٌ، وَ رَاْیى لَکُمْ تَبَعٌ، و دلم نیز تسلیم شماست و رأى من نیز تابع (راى) شماست.

- فَمَعَکُمْ مَعَکُمْ لامَعَ غَیْرِکُمْ پس با شما باشم با شما نه با غیر شما.


آرزو و دعای شیعیان و محبین اهل بیت علیهم السلام در این زیارت:

- وَ جَعَلَنى مِمَّنْ یَقْتَصُّ آثارَکُمْ، وَ یَسْلُکُ سَبیلَکُمْ، وَیَهْتَدى بِهُدیکُمْ، وَ یُحْشَرُ فى زُمْرَتِکُمْ، وَ یُکَرُّ فى رَجْعَتِکُمْ، وَیُمَلَّکُ فى دَوْلَتِکُمْ، وَیُشَرَّفُ فى عافِیَتِکُمْ، وَ یُمَکَّنُ فى اَیّامِکُمْ، و (خداوند) بگرداند مرا از کسانى که پیروى کند از آثار شما و مى رود به راه شما و راهنمایى جوید به راهنمایى شما و محشور گردد در گروه شما و بازگردد در دوران رجعت و بازگشت شما و به فرمانروایى رسد در دوران حکومت شما و مفتخر گردد به عافیت (و حسن عاقبت) از شما و مقتدر گردد در روزهاى (حکومت) شما.


البته گفتیم این دلیل محتمل است و امیدواریم که دشمنان ما این قدر فهیم نباشند!

 

5-  چرا زبان طنز را برگزیده اند؟

در فضایی که عقلانیت و منطق حاکم باشد بی شک حق و حقیقت آشکار می شود. حال اگر صاحبان یک ایدئولوژی ببینند که در حال مقهور شدن در مقابل یک ایدئولوژی برتر هستند، باید برای تن ندادن به این شکست، فضای رقابت را از عقلانیت و منطق تهی کنند. مثل تماشاگران طرفدار یک تیم فوتبال که وقتی می بینند تیمشان 10 تا گل خورده است و گلی نزده است، در دقایق پایانی بازی از نرده های ورزشگاه بالا می روند و می ریزند داخل زمین بازی و یک فصل مفصل داور و بازیکنان تیم پیروز را کتک می زنند! این دقیقا کاری است که صاحبان ایدئولوژی لیبرالیسم در مقابل ایدئولوژی اسلام راستین می کنند.


البته ناگفته نماند که آثار طنز سخیف و ضد ارزشی که به صورت مداوم و روزانه در کشور تولید می شوند و در عرصه مجازی و موبایل ها و غیره دست به دست می چرخند، به فرماندهان کاردان ناتوی فرهنگی که بر خلاف مسئولان فرهنگی ما، اوضاع فرهنگی کشورمان را به بهترین وجه رصد می کنند، این پیام را ارسال کرده است: بیایید در عرصه طنز سرمایه گذاری کنید! هم با آن می توان تمام ارزش هایی که موجب مقاومت این ملت در مقابل فرهنگ استکبار شده است را به سخره گرفت و تضعیف کرد و هم الی ماشاء الله مشتریانش زیاد است!


بهره گیری از تاکتیک طنز و تمسخر، امری با قدمت زیاد است:


«یَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ مَا یَأْتِیهِم مِّن رَّسُولٍ إِلاَّ کَانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُون» (4)


* شاید ابتدای امر، این آیه در ذهن ما گروهی را مجسم کند که کنار خیابان ایستاده اند و برای تفریح و سرگرمی به پیامبران متلک می اندازند و قاه قاه می خندند، ولی اگر در مقابل پیامبران، دشمنان حق و حقیقت را در نظر داشته باشیم، متوجه خواهیم شد که موضوع تمسخر، هرگز بی حساب و کتاب نبوده و بی شک قسمت مهمی از برنامه مقابله با پیامبران الهی بوده است تا از گرایش مردم به ایشان جلوگیری شده و منافع طاغوتیان حفظ شود. 
 

6- در مجموع دشمن به دنبال چه اهدافی بوده است؟


- هدف کوتاه مدت: ایجاد اپوزیسیون خط شکن ضد مذهب در داخل کشور، که با بی پروایی اعتقادات و مقدسات مردم را مورد هجمه قرار دهد. این هدف را می توان در لابلای سطرهایی از مرامنامه که شباهت زیادی به آموزش انقلاب های مخملی دارند، یافت:

 

«تشکیل حلقه‌های روشنفکری در دانشگاه‌ها و مراکز آموزش عالی می‌تواند پیشرفت این روند را بسیار سرعت ببخشد.»

 

 «ما معتقدیم که وظیفه‌ دانشگاه‌‌ها و مراکز روشنفکری، در درجه‌ اول، مبارزه با خرافات، نادانی و تعصب است.»

«ما اعضای کمپین بر نقش تبلیغات در پیشبرد هدف خود بسیار تأکید داریم. این تبلیغات باید هم در دنیای مجازی و هم در دنیای واقعی و با تکیه بر اخلاق عقل‌محور و گفتمان انجام شود.»


«معتقدیم که هر چه تعداد اعضای کمپین بیشتر شود، تأثیرگذاری آن نیز افزایش خواهد یافت و هر عضو جدید می‌تواند نماینده‌ کمپین در میان افراد پیرامون خود باشد.»


- هدف بلندمدت: تضعیف اعتقادات اسلامی عموم مردم، بخصوص آن دسته از اعتقادات که سبب پایداری آنها در مقابل نظام جهانی سلطه شده است. (تمرکز دشمنان بر توهین به ساحت والای اباعبدالله الحسین علیه السلام و عزاداری ایشان، همچنین به تمسخر گرفتن مستمر فرهنگ ایثار و شهادت و موضوعات حیا، حجاب و عفاف از این دست اعتقادات هستند که تضعیف آنها در اولویت کاری دشمن در این کمپین قرار گرفته است.)


این هدف - تضعیف اعتقادات اسلامی عموم مردم - بوضوح در مرامنامه این کمپین مورد اشاره قرار گرفته است که غرض براندازانه آنها را نیز مورد تایید قرار می دهد: «ما اعضای این کمپین قویاً اعتقاد داریم که مبارزات مردم ایران! با حکومت فعلی خود تا زمانی که تحولی اساسی در نگرش‌ها و باورهای مذهبی آنها روی ندهد، بی‌فایده خواهد بود و حتی اگر حاکمیت فعلی ایران سقوط کند، حاکمیتی همانند آن جایگزین خواهد شد که شاید حتی هزینه‌های بسیار بیشتری بر مردم و این سرزمین تحمیل کند.»


* شاید تصور شود که به دلیل دسترسی نداشتن عموم مردم به فیس بوک این هدف محقق نخواهد شد، ولی باید بدانیم که متاسفانه، هم اکنون یک سری از مطالب این صفحه به صورت پیامک وارد عرصه رسانه ای مردم شده است و در آنها صحبت های نامربوطی به امام هادی (ع) منتسب شده و از طرف دیگر توفیق دشمن در هدف کوتاه مدت که قرین با تاثیرات اجتماعی خواهد بود، راه را برای نیل به این مقصود هموار خواهد کرد.


7-  چه کسانی این کمپین را ایجاد کرده اند و چه کسانی عضو آن هستند؟

به عقیده بنده پایه ریز این طرح یک اتاق فکر خبره در خارج از کشور  بوده است که با فراخواندن افراد گوناگون، بخصوص گروهک های مخالف جمهوری اسلامی، آنها را اجیر ساخته و یک تیم حرفه ای از طنزنویسان، گرافیست ها و غیره را تشکیل داده و با دادن خوراک فکری به آنها، از این جماعت قلم به مزد کار می کشد.


«وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْتَری لَهْوَ الْحَدیثِ لِیُضِلَّ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ وَ یَتَّخِذَها هُزُواً أُولئِکَ لَهُمْ عَذابٌ مُهینٌ» (5)


در این میان رد پای بهاییت خبیث و حمایت اربابان اسرائیلیش، بیش از گروه های دیگر مشهود است.
     

و اما در مورد این که چه کسانی عضو این کمپین هستند باید گفت: با رجوع به وبلاگ های این جماعت متوجه می شویم که تعداد زیادی از این اعضا، متعلق به گروهک های مخالف جمهوری اسلامی هستند که پس از شکست مفتضحانه فتنه 88 فرصتی برای عقده گشایی یافته اند.
 

اگر هنوز کسی ...
 

- با این توصیفات اگر هنوز کسی این اقدام را «شیطنت یک مشت آدم ضد مذهب» می داند، باید لااقل به این سوال پاسخ بدهد که آیا می شود این حجم انبوه کارهای گرافیکی، نوشته های حرفه ای طنز و کلیپ تصویری که در این صفحه به کار رفته است و مستمر و مداوم به روز می شود، به صورت خلق الساعه و بی هیچ حمایت و سرمایه گذاری به وجود آمده باشد؟

- اگر هنوز کسی اهداف تشکیل این کمپین و البته انجام دیگر کارهای مشابه را آنقدرها بلند نمی داند که ربطی به بیداری اسلامی و مشکلات فرا روی جهان سلطه داشته باشد، به این قسمت از مرامنامه این گروه توجه کند: «ما اعضای کمپین خواهان گسترش مأموریت این کمپین به تمام مناطق جهان و ایجاد همگرایی بین‌المللی هستیم. اگر چه این کمپین به زبان پارسی است و به موضوعات مطرح در ایران می‌پردازد، اما یقینا قابلیت آن را دارد تا با جنبش‌های بین‌المللی همگرایی و اتحاد پیدا کند.»

آری به نظر می رسد، این برنامه از ایران به عنوان «قلب تپنده نهضت جهانی ضد سلطه» آغاز شده است و اهداف بلندی را در سرتاسر جهان دنبال خواهد کرد.
 
8- چه اموری باعث شده تا تعدادی از جوانان میهنمان با پیوستن به این کمپین، به هتاکی های بی شرمانه علیه مقدسات اسلام بپردازند؟

بحث را با مطرح کردن این سوال آغاز می کنیم که چرا هیچ یک از همین جوانان، راضی نمی شود پدر و یا مادر خود را حتی پس از مرگشان به تمسخر گرفته، مورد توهین قرار دهد؟ پاسخ روشن است؛ زیرا همه به تاثیر و جایگاه والدین، زحمات و دلسوزی هایشان و حقی که بر گردنشان دارند، آگاه هستند.

به عقیده بنده اساس این توهین ها بر این موضوع استوار است که این جوانان نتوانسته اند به این سوال پاسخ بدهند که امام هادی (ع) به چه درد زندگی ما می خورد و بود و یا نبود اعتقاد به ایشان در زندگی ما چه تاثیری دارد؟ همین نتوانستن باعث شده به قضاوت بنشینند و اساس مسئله را به تمسخر بگیرند.
 
در اینجا لااقل دو ایراد به ما وارد است؛ اول اینکه عدم تبیین مباحث ریشه ای در زمینه امامت به خصوص نقش، اهمیت و جایگاه امام معصوم در زندگی مردم؛ زیرا زمانی که چیزی جز حوادث تاریخی و حکایات زندگی ائمه علیهم السلام به دانش آموز و دانشجویانمان یاد نداده ایم، چه توقعی است که او بتواند از پس این سوال بر بیاید؟

مسئله دوم نیاموختن نحوه اندیشیدن و تنها روخوانی کردن اندیشه ها برای فرزندان این مرز و بوم است. طیف تقریبا گسترده ای از جوانان ما تنها میراث بر اندیشه ها بوده اند و اگر اندیشه ای را هم پذیرفته اند با تعقل همراه نبوده است. با این اوصاف باید حق داد که جوانی که پشتوانه استوار عقلی برای اعتقاداتش نمی بیند در مقابل سیل عظیم شبهه افکنی دشمنان تسلیم شود و اعتقاداتش را دو دستی به شیاطین تحویل دهد. متاسفانه ما نتوانسته ایم حتی ایشان را از «لاشیء» به «لا ادری» برسانیم. (6)
 
اینجاست که آدم منظور سخنان اندیشمندانه ی رهبر معظم انقلاب در مورد موضوع آموزش فلسفه به کودکان را در می یابد.(7)

چند تقصیر دیگر که در این قضیه دخیل بوده است را به صورت گذرا مورد بررسی قرار می دهیم؛

- ما نتوانسته ایم به جوانانمان بفهمانیم که نباید مشکلات و ایرادهایی که در میهن عزیزمان وجود دارد را به پای اسلام بگذارند.

- ما راه را برای ابراز انتقادات این قشر نسبت به مسائل پیرامونشان هموار نکرده ایم و نحوه صحیح انتقاد و امر به معروف و نهی از منکر را به آنها آموزش نداده ایم. به راستی آیا آموزش امر به معروف و نهی از منکر در آموزش و پرورش و آموزش عالی ما جایگاهی دارد؟ اگر کسی از دوستان و آشنایان ما در مقابل ما لطیفه ای بگوید که در آن ارزش ها و مقدساتمان به تمسخر گرفته شوند ما باید چه کار کنیم؟

- غفلت از ترویج طنز اخلاق مدار در جامعه؛ تبیین این موضوع مجال بیشتری می طلبد، ولی در اینجا خوب است برای پی بردن به گوشه ای از برکات و فواید طنز به پاسخ رهبر معظم انقلاب (حفظه الله تعالی) به نامه‌ مرحوم کیومرث صابرى، مدیر مسئول مجله‌ى گل‌آقا اشاره کنیم که ایشان با اشاره به خلأ فرهنگى و هنرى در زمینه طنز  می فرمایند: «طنز صادق و دلسوزانه باید همه‌نقاط معیوب، بخصوص آنها را که کمتر به چشم مى‌آیند و آنها که بیشتر به علم و اطلاع همگان از آن نیاز هست، هنرمندانه ببیند و بنمایاند. امروز جامعه و نظام انقلابى ما با دشمنانى روبه‌روست که همه‌ ابزارهاى محسوس و نامحسوس را براى ضربه زدن و جریحه‌دار کردن مردم و نظام و انقلاب به کار مى‌برند. براى آگاه کردن ذهن مردم از خدعه دشمن، چه وسیله‌اى از طنز هنرمندانه و شیرین و زیرکانه، بهتر و کارى‌تر؟» (نامه به تاریخ  1370/04/27)

شاید بد نباشد مسئولینی که هنوز به ظرفیت ها و قابلیت های فراوان طنز پی نبرده اند و باز قرار است تمام همّ خود را مصروف ساخت «خنده بازارها» کنند، اندکی در این چند سطر از مرامنامه کمپین تامل کنند: «روش خاصی که کمپین در پیش گرفته، استفاده از زبان طنز (طنز جدی، طنز تلخ) است. به نظر ما زبان طنز بهترین شیوه برای بیان حقایق است. در واقع، این کمپین به قصد خنده و تفریح صرف و به قصد هزل و تمسخر بی‌محتوا تشکیل نشده است. شاید اصلی‌ترین ویژگی این کمپین در «جدیت» آن باشد؛ چرا که این مبارزه و تلاش، رویکردی کاملاً جدی و راسخ را می‌طلبد.»

- عدم تبیین و ترویج اخلاق و عرفان اسلامی در جامعه؛ وقتی جامعه (لااقل جامعه فضای مجازی) به بد اخلاقی مفرط مبتلا شد، وقوع اینگونه مسائل نباید برای ما آنچنان غیرمترقبه باشد. وقتی گروه زیادی از جوانان ما به سمت کتاب ها و رسانه های مبلغ عرفان های کاذب و انحرافی کشیده می شوند تا مگر فطرت خداجوی خود را تسکین دهند، آیا خیلی عجیب خواهد بود که جوان در خود نیازی به ائمه علیهم السلام احساس نکند؟

به راستی چرا ما در میهن اسلامیمان تقریبا چیزی به عنوان فقه انحرافی نداریم، ولی از آن طرف تا دلتان بخواهد مکاتب اخلاقی منحرف و عرفان های نوظهور و انحرافی داریم؟

آیا حوزه های علمیه و دیگر مراکز دینی ما، حق اخلاق و عرفان اسلامی را آنگونه که باید ادا کرده اند؟

حوزه های علمیه که لبریزند از متخصصین طراز اول فقه، چه کارنامه ای در زمینه تربیت معلمین و متخصصین اخلاق و عرفان دارند؟ 

- (باید حواسمان باشد که: «دین اسلام منظومه و سیستمی است که نپرداختن و بی توجهی به یک بخش آن می تواند منطق بخش های دیگر آن را زیر سوال ببرد.)

- بهره نبردن از لعن و تبری دشمنان اهل بیت (ع)؛ هرچند به نظر می آید هر دو اصل تولی و تبری آنگونه که باید در جامعه ما مورد توجه قرار نگرفته اند، ولی باید گفت آنچه که بیشتر مورد غفلت قرار گرفته، اهمیت و جایگاه فوق العاده لعن و تبری دشمنان اهل بیت (ع) در خودسازی  و تزکیه نفس است.

متاسفانه امروزه گروهی تحت عنوان تکثر گرایی، تساهل و تسامح و یا عرفان مآبی و تصوف گرایی، به نفی لعن و تبری و دعوت به صلح پرداخته اند که نتیجه طبیعی آن چیزی جز غیرت گریزی دینی در جوانان ما نبوده است و بی شک این موضوع سبب شده است تا دشمن عرصه را باز دیده و در اهانت به مقدسات ما جری تر شود.

- تنی و ناتنی کردن ائمه (ع)؛ به راستی آیا در تبیین شخصیت والای ائمه تبعیض قائل نشده ایم؟ کودک و پیر و جوان ما چقدر از نقش والا و بزرگواری های امام هادی (ع) با خبرند؟ (8)

- مسخره شدن روزمره ی نام ائمه علیهم السلام در جامعه؛ باب شدن اسم ها و ترکیباتی مانند جواد، غضنفر، حسن کچل، علی چپ و ... که به فراوانی در گفتار روزمره و رسانه های ما وجود دارند، بی شک در ایجاد این مسئله موثر بوده است.

- شیوع بی دردی مزمن در مردم؛ واقعیت این است که ما از بس در قبال مشکلات فرهنگی اطراف خود – چه برسد به فضای مجازی- سکوت کرده ایم که عرصه برای هرگونه بی مبالاتی و هنجارشکنی فراهم آمده است. این ماجرا در طنز تلخ روزگار کار را به جایی کشانده که قشر مذهبی به عنوان اکثریت مردم، از جایگاه مدعی به جایگاه متهم تنزل یافته است. به عنوان مثال وقتی در جایگاه مدعی نپرسیدیم چرا برخی مردان جامعه، ناموس خود را وقف عام کرده اند تا هر کس از خلق ا... که اراده کرد از دیدار چهره و اندامشان محضوض گشته، حالَش را ببرد، آنگاه دیدیم که در جایگاه متهم محکوم شدیم و همین جماعت برای ناموس چادریمان شعر گفتند، حجابش را به تمسخر گرفتند، او را کلاغ، خاله سوسکه، نجمه آر پی جی و فاطی کماندو خطاب کردند.

ما هم نشستیم و تماشا کردیم و ای کاش لااقل نفس لوامه ای بود که گاهی از درون به ما بگوید: ای مردان بکوشید یا جامه زنان بپوشید! (9)

نشستیم و گفتیم باید با اینها به روش احسن مجادله کنیم در حالی که این جماعت ظلم کرده بودند و طبق آیه قرآن مشمول جدال احسن نمی شدند. (10)

و حالا هم نشسته ایم، فرصت ها را یک به یک از دست می دهیم و حواسمان نیست که اگر گل نزنی، گل می خوری!!!  

خلاصه ی کلام اینکه ما مردم، گمشده ای داریم که به چند نام خوانده می شود؛ خشم انقلابی، غیرت دینی، بغض فی الله بنابراین (هر کس گمشده ما را یافت آن را تحویل داده، مژدگانی دریافت نماید!!!)
 
نوبت به راه حل رسید.

9- حال چه باید کرد؟

در این مسئله شکی نیست که ما از یک طرف باید ضمن برطرف کردن ایرادهای مطرح شده، این هتاکی ها را به بهترین شیوه پاسخ بدهیم و عرصه را بر هتاکان تنگ کنیم.
 
ولی از طرف دیگر دلیلی وجود ندارد که برای مقابله با این جریان حتما در میدانی بازی کنیم که دشمن آن را طراحی کرده و خودش هم برای آن قانون نوشته (11)، بلکه می توان با تشکیل منبرهای الکترونیک و بهره جستن از ابزارهای اطلاعاتی (مانند کاری که سایت هتاکین در برملا کردن تدریجی نام و اطلاعات شخصی اعضای این کمپین انجام داده است) به هدایت، ارشاد و پراکنده ساختن این جمع پرداخت و در عوض با خروج از این رویکرد منفعلانه در عرصه ی فرهنگ - که هرگز با شرایط بدر و خیبر ما همخوانی ندارد - مدام جبهه های فرهنگی جدیدی را پیشاروی دشمن گشود و با این جریان به مبارزه برخاست.
 
درتوضیح منبر الکترونیک به این توضیح بسنده می کنم که روحانیت محترم وقتی می بیند این قشر از جوانان نه به مسجد می آیند که پای منبرش بنشینند و نه صدا و سیمای مملکت را قبول دارند تا از آن طریق بشنوند، باید دست به کار شوند، بسم الله گفته، ادبیات این قشر را فرا بگیرند (12) و به صورت حرفه ای وارد رسانه های مورد استفاده و وثوق این قشر شده و به پاسخگویی شبهات و مسائل این جوانان بپردازند. آری زمانی که امیرالمومنین علی علیه السلام دید مردم به درِ خانه اش نیامدند، چهل شب همراه با بانوی پهلوشکسته به در خانه ی مردم رفت، تا آنان را به هدایت و رحمت الهی بکشاند و نجاتشان دهد.

(البته نباید زحمات روحانیت گرانقدر به خصوص در سامانه های پاسخگویی به سوالات و شبهات دینی را از یاد برد که اگر پای صحبت این بزرگواران هم بنشینیم دلی پر درد دارند)

سخن آخر

در عرصه مجازی به حرکت جهادی نیاز داریم. باید به خود آمده و دست به کار شویم؛ چرا که در عدالت حضرتش تردید است، اگر فردای قیامت تنها از آنچه کرده ایم بپرسد و نپرسد از آنچه می توانستیم و نکردیم.

یقین کنیم که اگر تمام روزها عاشورا و تمام زمین کربلاست بی شک هر روز این صدا در تمام زمین می پیچد که؛

هَلْ مِنْ ذابٍّ یَذُبُّ عَنْ حَرَمِ رَسُولِ اللّه
هَلْ مِنْ مُوَحِّدٍ یَخافُ اللّه فینا،
 هَلْ مِنْ مُغِیثٍ یَرْجُو اللّهَ فِى اِغاثَتِنا
هَلْ مِنْ مُعِینٍ یَرْجُو ما عِنْدَاللّه فِى اِعانَتِنا
 
«آیا مدافعی هست که از حریم رسول خدا دفاع کند؟ آیا یکتاپرستی هست که از خدا بترسد و ما را یاری دهد؟ آیا فریادرسی هست که به خاطر خدا ما را یاری رساند؟ آیا کسی هست که به خاطر روضه و رضوان الهی به نصرت ما بشتابد؟»

«والسلام»

[ یکشنبه 91/3/7 ] [ 12:1 عصر ] [ خداداد مؤذنی بیستگانی ] [ نظرات () ]

امام هادی(ع)

اوایل سال گذشته بود که در شبکه اجتماعی فیس بوک صفحه ای به نام «کمپین یادآوری امام نقی به شیعیان» ایجاد شد. نام و اثری از ایجادکنندگان صفحه وجود نداشت، ولی در جایی نوشته بودند: «کاری است از جوانان ایرانی گمنام، اما خلاق در سراسر دنیا و دیگر هیچ.» 

در مرامنامه خودشان هم نوشته بودند: «ما نه به سفارتخانه‌های خارجی وابسته هستیم و نه در پایگاه اشرف زندگی می‌کنیم. نه از اسرائیل و عربستان پول می‌گیریم و نه آمریکا برای ما امکانات فراهم کرده است.»


با اینکه معلوم نبود آنها چه کسانی بودند، ولی رک و رو راست قسمتی از هدفشان را گفته بودند: «هدف شکستن تابوی تقدس دروغین دین اسلام با زبان طنز.»


کارشان را شروع کرده بودند. دهن کجی و توهین های زننده ای که خشم هر انسان دیندار و یا آزاده ای را برمی انگیخت. خودشان هم نوشته بودند: «این صفحه به مبارزه با خرافه  پرستی در ایران اختصاص دارد. اگر شما شیعه متعصب هستید ممکن است مطالب این صفحه شما را آزار دهد.

کلیپ پاسخ به توهین:

 

http://www.aparat.com/v/e3030a379a97f9ab081c3f39d5a0b33f216649

 

ادامه مطلب...

[ یکشنبه 91/3/7 ] [ 12:0 عصر ] [ خداداد مؤذنی بیستگانی ] [ نظرات () ]

باران

باران واژه ای مانند تمام واژه هایی است که درسال های اول یادگیری آن راچند صدبار دیکته کرده ایم.اما باران واژه ایست مبهم که نمیشود برایش تعریفی جامع وشامل بیان کرد:

باران قطره های آب ریز ودرشت که ازانباشته ومتراکم شدن ابرهای باران زا پدید می آید که بر کرانه ی زمین فرود می آیند.

باران گریه ی غم آلود آسمان است برای دوری خورشید.برای دوری خورشیدی که دستان سیاه ابر روی صورت نورانی اش سنگینی می کند.

باران تنها لحظاتی که می توان دست های پرازالتماس زمین واهلش را دید که به شوق در آغوش گرفتن قطرات کوچک باران به تمنای آسمان نشسته اند.

باران لحظاتی چند از ساعات این زمان زمینی که رنگ خدایی می گیرد.

باران جاری شدن هدیه های کوچکی از رحمت لایزال الهی است به سوی دستان بی تاب این زمینی های خاکی صفت و رنگین کمان کاغذ رنگی هایی است که خورشید از پیوستن با این هدیه های کوچک باتمام وجودش برای جلوه دادن به این بزم آسمانی تدارک دیده است.

وباران شاید نوازش دست مهربان و زیبای خدایی باشد که در همین نزدیکی است...

ای کاش روزی برسد که در تعریف باران اینگونه بنویسم :

باران قطرات مهربان وکوچکی از چشمان ابرهای آسمان که از شدت شوق رحمت الهی می بارد تاپیاله های پر از خالی زمینیان سرریز گردد و لحظه های زمان زمینی مان راخدایی کند...

وجاده ها را آب وجارو کند...آب وجارو کند تا تو قدوم آسمانی ات را به این جاده های خاکی ارزانی کنی...آری باران نوید آمدنت را می دهد...

راستی امروز باران باریده است!....


[ یکشنبه 91/3/7 ] [ 11:56 صبح ] [ خداداد مؤذنی بیستگانی ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

به شوق صبح و سحر، شام تار هم خوب است برای گریه شدن آبشار هم خوب است تمام هفته خطا و غروب جمعه دعا کمی خجالت از این انتظار هم خوب است اگر چه لایق وصل تو نیستیم آقا ولی کشیدن ناز نگار هم خوب است گمان کنم که نمی بینمت، بگو غلط است امید دادن این بی قرار هم خوب است کسی به فکر شما نیست، همه خوبند ملال نیست دگر، کار و بار هم خوب است مرا ببند که من جای دیگری نروم برای عبد فراری حصار هم خوب است هوای شهر بد و گریه سخت و حال بد است کمی هوا وسط این غبار هم خوب است اگر نشد برسم من به پابوسی تو برای این دل من وصف یار هم خوب است برای اینکه به دست آورم دلت را من قسم به فاطمه داغدار هم خوب است مرا ببخش به دردت نخورد نوکریم که بخشش دل این شرمسار هم خوب است اگر که پای رکابت نشد شهید شوم برای کشتن ما زلف یار هم خوب است اگر اجل به وصالت مرا مجال نداد امید آمدنت بر مزار هم خوب است
امکانات وب


بازدید امروز: 7
بازدید دیروز: 71
کل بازدیدها: 984161