سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مشاوره نوین
هر کس مى خواهد عزیزترین مردم باشد، باید تقواى الهى پیشه کند. حضرت محمدمصطفی (ص) 

روشن است که نتیجه تلاش یک ساله یا نیم ساله دانش آموزان و دانشجویان در امتحانات پایانی مشخص می شود. اگرچه میزان مطلوبیت نحوه اجرای امتحانات یا اصولا این نوع ارزشیابی تحصیلی که اکنون در نظام آموزشی ما در حال اجراست یا اینکه تا چه حد در ارزیابی دقیق متعلمین موثر است خود تحقیقی مجزا و مفصل را می طلبد اما در این نوشته قرار است تا راه ها و عواملی را که می تواند در به دست آمدن یک امتحان موفق موثر باشد مورد بررسی و بازبینی قرار گیرد.
نظام های آموزشی دنیا در نحوه اجرای امتحانات یا به عبارت روشن تر نحوه ارزیابی تحصیلی دانش آموزان و دانشجویان خود شیوه های گوناگونی را اجرا می کنند. شیوه هایی که متناسب با نظام آموزشی خود طراحی کرده اند. و البته در بسیاری از نظام های آموزشی ملاک نمره دهی و قبولی و مردودی با شیوه ارزیابی تحصیلی کشور ما متفاوت است .
هرچند در کنار مباحث راهبردی در تغییر یا بهبود ساختار آموزشی کشور موضوع شیوه ارزیابی تحصیلی هم همواره مورد توجه صاحب نظران آموزش وپرورش بوده اما به نظر می آید تا رسیدن به یک ساختار تازه و کم آسیب در ارزیابی تحصیلی فاصله زیادی داریم .
در نظام آموزشی کشور ما تمام متعلمین چه در حوزه آموزش و پرورش چه در دانشگاهها پس از گذراندن یک سال یا نیمسال تحصیلی خود را برای امتحانات پایانی اماده می کنند و پس از عبور از مرحله امتحانات پایانی کارنامه تلاش گذشته خود را در فاصله ارزش گذاری صفر تا بیست به دست می آورند. صرفنظر از نوع شیوه امتحانات و اشکالاتی که در نظام ارزیابی تحصیلی موجود وجود دارد عوامل متعددی در موفقیت یک امتحان تاثیر دارد.
در طرز تلقی فعلی در خصوص امتحان یک دانش آموز یا دانشجو این نگاه غلط وجود دارد که تنها کسی که می تواند در به دست آوردن یک کارنامه موفق امتحانی نقش داشته باشد خود ان کسی است که می خواهد مورد ارزیابی قرار گیرد. حال آنکه این تصور غلط باعث می شود تا بار روانی آزاردهنده ای متعلم را تا پای امتحان و پایان آزمون همراهی کند.
این یک اصل مسلم و روشن است که اگر دانش آموزی را بدون مراقبت و زمینه سازی لازم و همه جانبه برای انجام یک آزمون مهم مثل آزمون پایان سال تحصیلی به حال خود رها کنیم خواه ناخواه نوعی دغدغه یا اضطراب سراسر حالات و لحظات او را فرامی گیرد.
تصور کنید یک یا چند نفر که می خواهند در یک مسابقه ورزشی شرکت کنند را در میدانی دور از نگاه تماشگران و بدون داشتن مربی و سایر عوامل کمک کننده و موثر به مسابقه وادار کنیم . به طور طبیعی عامل مهم آموزش و تشویق را از روح این مسابقه یا پیکار ورزشی گرفته ایم و این خود نخستین عامل در افت انگیزه مسابقه دهندگان است تا جایی که امروزه برای تنبیه مسابقاتی که طرفین یا یکی از تیم ها دچار خطایی دور از شان میادین ورزشی شود آن مسابقه را به دور از نگاه تماشاگر انجام می دهند. گو اینکه حضور تماشاگر و از همه مهمتر اصل تشویق پایه سوم و محکم ایجاد انگیزه و در نهایت انجام یک مسابقه جذاب و موفق است .
در خصوص انجام یک امتحان آن هم به صورت گروهی که نوعی رقابت تحصیلی در آن جریان دارد نیز حال به همین شکل است . تماشاگرانی نیاز است تا با تشویق و مراقبت و هدایت بتوانند یک دانش آموز یا دانشجو را تا آخرین مرحله آزمون همراهی کنند.
اولین و موثرترین نتیجه چنین همراهی آگاهانه ای تقویت نیروهای انگیزشی متعلم در بکارگیری تمام قوای فکری و ذهنی او برای گذراندن یک آزمون موفق است .
اما در مورد اضطراب پیش از امتحان کلیدی ترین نکته برای مواجهه با چنین استرس و اضطرابی این است که دانش آموز یا دانشجو باور داشته باشد که اضطراب یک امر کاملا طبیعی است و مکانیسم روحی و جسمی افراد به گونه ای است که به هر تقدیر در معرض هجمه اضطراب قرار می گیرد. زیرا نقطه مقابل اضطراب بی تفاوتی یا بی انگیزگی است که این امر در مقایسه با اضطراب هایی که در مواقع بحرانی با اشخاص مواجه می شوند به مراتب تاثیر ناگوارتری بر روند رشد تحصیلی و شخصیتی فرد خواهد گذاشت . پس باور کنیم که اضطراب امری طبیعی است و افرادی با فیزیولوژی سالم و طبیعی دچار اضطراب می شوند اما نکته بر سر این است که این اضطراب به مراحل حاد و شدید نزدیک نشود. به عبارتی از حد نرمال و طبیعی خارج نشود.
برای دستیابی به چنین نتیجه ای توجه به مسائل زیر ضروری است .
از زمانی که به فکر نوشتن این یادداشت ها افتادم با مرور اجمالی بر روی چندین مقاله و کتاب معتبر در این زمینه سه توصیه عمده را در لابلای تمام متون رویت شده برای کاهش اضطراب یافتم :
1 ـ تغذیه
2 ـ ورزش
3 ـ آرامش وخواب کافی .
بدون شک رعایت هر کدام از این سه اصل مهم تاثیر بسزایی در کاهش فشار روانی پیش از امتحان خواهد داشت .
از این سه اصل اساسی که بگذریم در انجام یک امتحان موفق مثلث امتحان دهنده اولیا و برگزارکنندگان هرکدام با وظایفی جداگانه می توانند در برگزاری یک امتحان موفق نقش داشته باشند.
و بدون تردید نقش اصلی در کاهش این فرآیند برعهده همان کسی است که می خواهد امتحان دهد.
بنابر آنچه گذشت از جمله مهمترین اموری که باید خود شخص یا اشخاص امتحان دهنده برای انجام یک امتحان رعایت کنند عبارتند از :
1 ـ به یاد داشته باشید که هر امتحانی که با موفقیت انجام شد به این معناست که یک گام مهم در زندگی به سمت پیروزی برداشته شد.
2 ـ همواره سه اصل مهم را در ذهن خود مرور کنید و به آن سه اصل اعتقاد داشته باشید : هدف تلاش و امید .
3 ـ در دنیای درون خود کنکاش کنید و هر مانعی که شما را بی انگیزه می کند آنرا برطرف کنید .
4 ـ صبر و حوصله و پشتکار پله نخستین مطالعه است .
5 ـ همه عوامل اطراف مثل معلمان و خانواده در حکم تماشاگر بازی تو در میدان مطالعه اند و به یاد داشته باش که تو بازیکن اصلی این میدانی .
6 ـ ناآرام و مضطرب شروع به مطالعه نکنید . اضطراب بخشی از محفوظات را از ذهن پاک می کند .
7 ـ بدون میل و رغبت به سراغ مطالعه نروید . اگر احساس می کنید تمایلی به مطالعه ندارید برای رفع بی میلی و بی انگیزگی نهایت تلاش خود را به کار برید. و خود را تسلیم چنین وضعیتی نکنید.
8 ـ به یاد داشته باشید که همیشه شروع هر کاری با مشکلاتی مواجه است اما با تکرار و تمرین کار پیش رو خوشایند می شود.
9 ـ سپرده انبوهی از مطالب به شب امتحان برای یادگیری شیوه ای بسیار غلط است زیرا شب های امتحان باید به اندازه کافی استراحت کرد.
10 ـ آرامش روحی و روانی تاثیر زیادی در موفقیت شما دارد . لذا سعی کنید محیط آرام و به دور از تشنج و درگیری برای خود و خانواده و دوستان داشته باشید.
در کنار موارد یادشده دو اصل توکل به خداوند سبحان و یاریگر و اعتماد به نفس نیز به امتحان دهنده این امکان را می دهد که هم فشار روانی ناشی از امتحان را بکاهد و هم با آرامش و اطمینان از محفوظات و آموخته های خود در جهت تقویت قدرت پاسخگویی بهره ببرد.

راههای برطرف کردن اضطراب امتحان




  • نگرانی و تشویق دشمن اصلی موفقیت دانش آموزان هنگام امتحانات محسوب می شود چون این نگرانی انرژی برای فعالیت و تلاش را از انسان سلب می کند.
    البته وجود اندکی اضطراب سازنده ومثبت است اما اگر توان ذهنی فعالیت های مثبت و قدرت تصمیم گیری را از دانش آموزان بگیرد بی تردید باید برای آن در خانواده و مدرسه دلایلی جستجو کرد تا بتوان آن را از ریشه درمان کرد.
    چون اضطراب یک مساله ذاتی نیست بلکه شخص در ارتباط با محیط اطرافش به آن دچار می شود مثل اینکه اگر فرزندان در طول سال تحصیلی با نگرش غلط والدین کمال گرا به طور دائمی از نظر نوع استعداد میزان فعالیت و درجه موفقیت با افراد هم سن و سال خود مقایسه شوند و بدون در نظر گرفتن توانایی هایشان مورد سرزنش و سرکوفت قرار گیرند و یا اینکه آنها را بارها وبارها نسبت به فرا رسیدن زمان امتحان هشدار دهند و از گرفتن نمره کم بترسانند و یا حتی برای نمره بیست پاداشهای سنگین بگذارند به طور ناخواسته آنها را به سمت اضطراب امتحان سوق می دهند.
    والدین باید بدانند که در تربیت فرزندان مضطرب نقش مهم و اصلی را ایفا می کنند پس در درجه اول باید انتظارات خود را با سن هوش توانایی و مهارت های فرزندان تطبیق دهند. این کار موجب می شود تا آن ها فرزندانشان را با توانایی های دیگران مقایسه نکنند و به آنها بیاموزند که انجام هر کاری به نحو احسن مورد اهمیت قرار دارد والاکسب نتیجه چندان مهم نیست . به این وسیله به او می فهمانند که هم برای تلاشهایش ارزش قایل می شوند و هم سعی و کوشش را به عنوان بخشی از نتیجه محسوب می کنند که البته به آن رسیده اند. و هم اینکه به این وسیله اعتماد به نفس آنها را به نمره هایشان ارتباط نمی دهند.
    در مرحله بعد باید دانست رابطه صحیح والدین با فرزندان کمک موثری به تقویت خودباوری و عزت نفس آنان می کند تا فرزندان نسبت به تلاش و کوشش بیشتر خود برای انجام کار مطمئن شوند و به خود با ضعف و درماندگی نگاه نکنند چون در آن صورت نه تنها در برابر مسایل درسی بلکه در برابر مسائل زندگی نیز ناتوان خواهند ماند.
    دیگر اینکه اولیا می توانند با یادآوری توانایی های دانش آموزان و تشویق آنها هر چند در برابر کسب موفقیت های کوچک اعتماد به نفس آنان را تقویت کنند والا سخت گیری و فشار مضاعف مبتنی برخواندن درس و نادیده گرفتن توانایی های آنان یک روند بی فایده و فرسایشی است و هیچ کمکی به آنان نمی کند.
    همچنین به آنان بیاموزند که در ضمن داشتن روش صحیح مطالعه و برنامه ریزی منظم و موثر با حوصله و سروقت انجام دادن تکالیف درسی در کنار تلاش و کوشش باید نتیجه کارهای خود را به خداوند مربوط و در همه کارها به او تکیه کنند زیرا توکل یکی از اصول تصفیه باطن و تزکیه نفس است و در سوره تغابن آیه 13 آمده که « خدای یکتاست که جز او خدایی نیست و اهل ایمان تنها به خدا توکل می کنند » . اینگونه است که با دانستن مفهوم « الابذکرالله تطمئن القلوب » نتیجه کار را باید به خدا سپرد زیرا فکر کردن به نتیجه کار اضطراب را افزایش می دهد. در چنین شرایطی است که با وجود دو بال اعتماد به خود و تلاشها که همان اعتماد به نفس است و اعتماد به خدا که همان توکل است می توان بسیاری از پله های ترقی را طی کرد.
    البته در این راستا نقش و جایگاه معلمان و اولیای مدرسه نیز از اهمیت ویژه ای برخوردار است چرا که آنها هم در شناخت و هدایت استعدادها و بارور کردن خلاقیت ها بسیار تعیین کننده هستند و هم می توانند از راهکارهای مناسب جهت تامین آمادگی روانی چه هنگام برگزاری کلاس درس و چه در ایام امتحان استفاده کنند.
    معلمان موفق علاوه بر اینکه با بار علمی بسیار خوب مطالب درسی را به خوبی توضیح می دهند با جلوگیری از تهدید و ترس به تشویق دانش آموزان می پردازند چرا که می دانند تشویق در برابر تنبیه اثرگذار است و برای دانش آموزان آرامش روحی و روانی را به جای می گذارد.
    دیگر اینکه یک معلم دلسوز همیشه با ارائه نمونه سئوالات امتحانی و آشنا کردن دانش آموزان با چگونگی طرح سئوال و رفع ابهام وبرگزاری جلسه رفع اشکال به او می فهماند که هدف امتحان انتقام یا آزار روحی نیست بلکه صرفا برای ارزشیابی دانش آموزان برگزار می شود تا به بررسی میزان یادگیری و قدرت فهم آنهانسبت به کتب درسی بپردازند. وظیفه دیگر معلمان آن است که از قوانین رسمی و خشک و عوامل اجرایی برگزاری امتحان دوری و محیط مساعد و آرامی را ایجاد کنند تا از اضطراب امتحان کم نمایند چرا که وقتی معلمی فقط درس می دهد و به مسایل شخصیتی و رفتاری و روحی فراگیران بی توجه است نمی توان او را معلم موفقی خواند. در این صورت او تنها یک مدرس است .
    معلمان ماندگار و اثرگذار هرگز تنها به تدریس نمی پردازند بلکه در کنار آن به پرورش روح و روان و ساختن آینده فراگیران نیز اهمیت می دهند. دانش آموزی که در اثر برخورد غلط معلمانش دچار ضعف شخصیتی می شود و حتی نسبت به خود افکار انتقادی می گیرد و خود را کودن و ناتوان فرض می کند و در این اندیشه غوطه ور می شود که او بدترین و بی عرضه ترین شاگرد کلاس است دیگر به ندرت می تواند به خودباوری و اعتماد به نفس برسد.
    نکته پایانی اینکه خواب و استراحت کافی به موقع بیدار شدن و حضور به موقع در صحنه امتحان تغذیه مناسب اندکی تفریح و بازی حفظ محیط امن و سالم خانواده تهیه وسایل در حد امکان و حذف مهمانی های بی مورد نیز می تواند در آرامش و رسیدن به موفقیت دانش آموزان تاثیر بسزایی داشته باشد.
    فاطمه نوروززاده
    والدین باید با تلاش های کودک و نوجوان اهمیت بدهند نه به نتیجه کار زیرا اگر نتیجه گرا باشند دانش آموز مجبور می شود با اضطراب درس بخواند وبه نتیجه مطلوب هم نرسد
    معلمان موفق علاوه بر اینکه با بار علمی مناسب مطالب درسی را به خوبی برای دانش آموزان توضیح می دهند با جلوگیری از تهدید و ترس به تشویق دانش آموزان می پردازند
    توکل و سپردن کارها به خدا در کنار تلاش و کوشش کافی باعث کاهش اضطراب خواهد شد زیرا توکل و اعتماد به نفس دو رکن اصلی هر موفقیتی محسوب می شود

  • منبع:روزنامه جمهوری اسلامی 21/03/1386 صفحه مقالات


    [ چهارشنبه 87/2/18 ] [ 10:25 صبح ] [ پروین اعتصامی ] [ نظرات () ]

    معلم عزیز تو را می ستایم زیرا:

    این تو بودی که ضریح سبز آگاهی را در آغوش فشردی و غبار کینه را از آئینه سینه ستردی خون سپیده را با اشک دیده در آمیختی و در رگهای شب ریختی . شبهای سرد و لحظه های درد را با اشک سبز بهار و خون سرخ گلنار رنگ آمیزی کردی زلال سپید سحر را به روی شنزار شب ریختی و سینه ریز نور را بر سینه شب دیجور آویختی گل امید و آگاهی را از شاخسار پگاه چیدی و گوهر آرزوها را در حریر آه پیچیدیی دستان گل افشان تو از باغ آسمان ستاره می چیند و بر زمینیان می افشاند از فراز شاخه های سبز تو فرشتگان مهر بر اوج سپهر پر می گشایند و بر سقف فلک سر می سایند.

    معلمّی، مهری است که از روز ازل با گل آدمی سرشته شد تا مردم از ظلمات جهل به نور دانایی، رهنمون شوند. براستی که معلّمی شغل نیست، عشق است.

    هرگونه مزیت و پیشرفتی که در جامعه صورت می‌گیرد، مرهون و مدیون تلاش پیگیرمعلمان و استادانی است که در راه تعلیم و تربیت فرزندان و نسل نوپای کشور می‌کوشند.

    روزمعلم به عنوان روز تجلیل ازایثارگری و حماسه آفرینی صاحبان اندیشه و قلم باید مورد توجه همگان قرار گیرد و آحاد جامعه به ویژه دانش‌آموزان با برپایی آیینهایی مقام معلمان خود را گرامی بدارند.

    در هرجامعه‌ای که قدر و شان معلم به خوبی شناخته شده و در جایگاه وا قعی خود قرار دارد ازدل آن جامعه افراد فرهیخته متعهد و دلسوز بیرون خواهد آمد.

    با وجودی که در کشور ما همه جایگاه و نقش معلم و تاثیرگذاری او را بر نسل جوان و آینده ساز مملکت به خوبی می‌دانند ولی متاسفانه تاکنون به حقوق و شان این قشر آ ن گونه که باید و شاید توجه نشده است. به رغم فعالیت جانکاه این قشر فرهنگی ، متاسفانه تاکنون از لحاظ حقوق و مزایا مورد بی‌مهری قرار گرفته‌اند.  معلمان علاوه برارایه وانتقال دانشهای مختلف، به عنوان مربیان تربیتی نقش عمده‌ای در تربیت نسل جوان و آینده‌ساز کشور برعهده دارند.

    روزهای درس و مکتب فراموش ناشدنی اند حتی اگر چند سال از آن بگذرد. در میان روزهای تحصیل، روز معلم ویژگی خاصی دارد. هم برای معلمان عزیز است و هم برای دانش آموزان چون در این روز معمولاً عواطف زیبایی رد و بدل می شود و گاه صحنه های بی بدیلی خلق می شود. شنیدن خاطراتی از روز معلم قطعاً شنیدنی و خواندنی است.  انسان نیز با پذیرش این مسئولیت، نام خویش را در قالب واژه مقد س «معلم» ثبت کرده است. معلم، ایمان را بر لوح جان و ضمیرهای پاک حک می کند و ندای فطرت را به گوش همه می رساند. همچنین سیاهی جهل را از دل ها می زداید و زلال دانایی را در روان بشر جاری می سازد. دغدغه معلم همیشه این است که حیات بشر، بر مدار ارزش ها و کرامت انسانی بچرخد و شناخت مکتب و معلم همت اساسی آدمی با شد و هیچ بیگانه ای را مجال تجاوز به فرهنگ ارزشی دین و میهن فراهم نیاید. 

    « حق معلم بر تو آن است که همواره، با دیده  تعظیم و تکریم به او بنگری، مجلس او را گرامی بداری و به سخنانش با دقت گوش دهی، رو به جانب او بنشینی و صدایت را در حضورش بلند نکنی ». « معلم باید دربارة شاگردان، خواهان اموری باشد که نسبت به آنها، در خود احساس علاقه و دوستی کند. و از هرگونه شر و بدی که برای خویش    نمی پسندد برای شاگردانش نیز نپسندد؛ زیرا این گونه دلسوزی و برابر اندیشی نسبت به شاگردان، حاکی از کمالِ ایمانِ معلم و حُسن رفتار و برادری، نمایانگر روح تعاون و همبستگی معلم نسبت به آنان می باشد» . معلم باید نیروی فکری متعلم را پرورش دهد و او را به سوی استقلال رهنمون شود. باید قوه ابتکار او   را زنده کند؛ یعنی در واقع، کار معلم آتش گیره دادن است. فرق است میان تنوری که شما بخواهید آتش از بیرون بیاورید و در آن بریزید تا آن را داغ کنید و تنوری که در آن هیزم و چوب جمع است و شما فقط آتش گیره از خارج می آورید و آن قدر زیر این چوب ها و هیزم ها قرار می دهید که اینها کم کم   مشتعل  شود.  معلمی شغلی نیست؛ معلمی عشق است. اگر به عنوان شغل انتخابش کرده ای، رهایش کن و اگر عشق   توست مبارکت باد.  آورده اند که اسکندر به معلّم خویش احترام بسیاری می گذاشت. از او پرسیدند: چرا معلّم خود را بیش از پدر تعظیم و احترام می کنی؟ گفت: به سبب آن که پدرم، مرا از عالم ملکوت به زمین آورده و استاد، مرا از زمین به آسمان برده است.

     

    مقام معلم

    می توان در سایه آموختن    

    گنج عشق  جاودان اندوختن

    اول از استاد، یاد آموختیم  

    پس، سودای سواد  آموختیم

    از پدر گر قالب تن یافتیم   

     از معلم جان روشن یافتیم

    ای معلم چون کنم توصیف تو 

     چون خدا مشکل توان تعریف تو

    ای تو کشتی نجات روح ما   

    ای به طوفان جهالت نوح  ما

    یک پدر بخشنده آب و گل است

      یک پدر روشنگر جان و دل است

    لیک اگر پرسی کدامین برترین

    آنکه دین آ موزد و علم  یقین

    (شهریار)

    معلم چو کانونی از آتش است

    همه کار او سوزش و سازش است
    بسوزد ، بسازد، بکاهد روان

    که روشن کند محفل دیگران

    معلم طلایه دار ایمان ، عشق ، ادب ، اخلاق و نزاکت است . هر حرکت او از چشمان تیزبین و معصومانه ی شاگردانش مخفی نمی ماند . او باید مظهر اعتماد ، وقت شناسی ، وفای به عهد ، صفا و صمیمیت و راستگویی باشد، تا جوانانی شجاع ، مودب ، راست گفتار ، وطن دوست و عاشق مردم پرورش دهد . یاوه گوئی، سخنان زشت ، ناسزا گویی و شوخی های خارج  از ادب و نزاکت در شان معلم نیست . از ارزش و اعتبار او می کاهد و منزلت و جایگاهش را تنزل میدهد .

    بی کمالی های انسان از سخن پیدا شود    

       پسته ی بی مغز چون لب وا کند رسوا شود

    فروتنی و تواضع از افتخارات معلمین آگاه و خردمند است . آنان همچون رودخانه ی عمیق ، ساکت و آرام و مانند درختان پر از میوه ، سربزیرند .

    خاکساران بیشتر از فیض قسمت می برند

     کلبه ی دیوار کوتاهان پر از مهتاب بود

    اما همین پارسایان شب در مقابل ستم ، ریا کاری ، دروغ ، حق کشی و بی عدالتی همچون شیران شرزه می خروشند و در مقابل مستکبران و متکبران  ، راست قامت و استوار می ایستند . معلم با چراغ دانش و آگاهی به مصاف جهل و جمود  و خرافه پرستی می رود زیرا نادانی ، تحجر و خرافات دشمنان همیشگی انسان ها هستند . آنان نسل به نسل  و فصل به فصل درخت کهن تمدن  بشری را از گزند این علف های هرز مصون داشته اند . تا همواره شکوفه های  آگاهی  و جوانه های نو آوری بر آن افزوده شود .

    درخت تو گر بار دانش بگیرد

    به زیر آوری چرخ نیلوفری را

    مطالعه ی مستمر لازمه ی کار و زندگی معلم است . جهان با سرعتی سر سام آور به سوی مرزهای ناشناخته ی دانش به پیش می تازد . معلم نمی تواند در این رهگذر ساکن و بی تفاوت باقی بماند . حداقل در رشته ای که تدریس می کند باید به دانش روز مجهز باشد.

    فسانه گشت و کهن شد حدیث اسکندر

    سخن  نو آر که  نو  را  حلاوتی است دگر

    معلم باید با  (( طرح درس )) و مطالعه ی کافی به صنف قدم بگذارد ، تا برای پاسخ دادن به سوال های دانش آموزان آمادگی داشته باشد . اگر احتمالا جواب سوالی را نمی داند ، با شجاعت بگوید : فعلا نمی دانم ،  باید فکر کنم و جواب بدهم . این طرز برخورد صادقانه می تواند برای شاگردان الگو باشد . 

    نقل از :مشعل http://www.mashal.org/home/main/hejtemahi.php?id=00058


    [ چهارشنبه 87/2/11 ] [ 9:49 صبح ] [ خداداد مؤذنی بیستگانی ] [ نظرات () ]

    استاد شهید آیت الله مطهری در 13 بهمن 1298 هجری شمسی در فریمان  واقع در 75 کیلومتری شهر مقدس مشهد در یک خانواده اصیل روحانی چشم به جهان می گشاید. پس از طی دوران طفولیت به مکتبخانه رفته و به فراگیری دروس ابتدایی می پردازد. در سن دوازده سالگی به حوزه علمیه مشهد عزیمت نموده و به تحصیل مقدمات علوم اسلامی اشتغال می ورزد. در سال 1316 علیرغم مبارزه شدید رضاخان با روحانیت و علیرغم مخالفت دوستان و نزدیکان، برای تکمیل تحصیلات خود عازم حوزه علمیه قم می شود در حالی که به تازگی موسس گرانقدر آن, آیت الله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی دیده از جهان فروبسته و ریاست حوزه را سه تن از مدرسان بزرگ آن, آیات عظام سید محمد حجت، سید صدرالدین صدر و سید محمد تقی خوانساری به عهده گرفته اند.در دوره اقامت پانزده ساله خود در قم از محضر مرحوم آیت الله العظمی بروجردی (در فقه و اصول) و حضرت امام خمینی ( به مدت 12 سال در فلسفه ملاصدرا و عرفان و اخلاق و اصول) و مرحوم علامه سید محمد حسین طباطبائی (در فلسفه : الهیات شفای بوعلی و دروس دیگر) بهره می گیرد. قبل از هجرت آیت الله العظمی بروجردی به قم نیز استاد شهید گاهی به بروجرد می رفته و از محضر ایشان استفاده می کرده است. مولف شهید مدتی نیز از محضر مرحوم آیت الله حاج میرزا علی آقا شیرازی در اخلاق و عرفان بهره های معنوی فراوان برده است. از اساتید دیگر استاد مطهری می توان از مرحوم آیت الله سید محمد حجت ( در اصول) و مرحوم آیت الله سید محمد محقق داماد (در فقه) نام برد. وی در مدت اقامت خود در قم علاوه بر تحصیل علم، در امور اجتماعی و سیاسی نیز مشارکت داشته و از جمله با فدائیان اسلام در ارتباط بوده است. در سال 1331 در حالی که از مدرسین معروف و از امیدهای آینده حوزه به شمار می رود به تهران مهاجرت می کند. در تهران به تدریس در .مدرسه مروی و تألیف و سخنرانیهای تحقیقی می پردازد در سال 1334 اولین جلسه تفسیر انجمن اسلامی دانشجویان توسط استاد مطهری تشکیل می گردد. در همان سال تدریس خود در دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران را آغاز می کند. در سالهای 1337 و 1338 که انجمن اسلامی پزشکان تشکیل می شود .استاد مطهری از سخنرانان اصلی این انجمن است و در طول سالهای1340 تا 1350 سخنران منحصر به فرد این انجمن می باشد که بحثهای مهمی از ایشان به یادگار مانده است.وی همچنین درکنار امام بوده است به طوری که می توان سازماندهی قیام پانزده خرداد در تهران و هماهنگی آن با رهبری امام را مرهون تلاشهای او و یارانش دانست. در ساعت 1 بعد از نیمه شب روز چهارشنبه پانزده خرداد1342 به دنبال یک سخنرانی مهیج علیه شخص شاه به وسیله پلیس دستگیر شده و به زندان موقت شهربانی منتقل می شود و به همراه تعدادی از روحانیون تهران زندانی می گردد. پس از 43 روز به دنبال مهاجرت علمای شهرستانها به تهران و فشار مردم، به همراه سایر روحانیون از زندان آزاد می شود.پس از تشکیل هیئتهای موتلفه اسلامی، استاد مطهری از سوی امام خمینی همراه چند تن دیگر از شخصیتهای روحانی عهده دار رهبری این هیئتها می گردد. پس از ترور حسنعلی منصور نخست وزیر وقت توسط شهید محمد بخارایی کادر رهبری هیئتهای موتلفه شناسایی و دستگیر می شود ولی از آنجا که قاضی ای که پرونده این گروه, تحت نظر او بود مدتی در قم نزد استاد تحصیل کرده بود به ایشان پیغام می فرستد که حق استادی را به جا آوردم و بدین ترتیب استاد شهید از مهلکه جان سالم بدر می برد. در این زمان وی به تألیف کتاب در موضوعات مورد نیاز جامعه و ایراد سخنرانی در دانشگاهها، ایجادانجمن اسلامی در، مسجد هدایت، مسجد جامع نارمک و غیره می دپردازد.به طور کلی استاد شهید که به یک نهضت اسلامی معتقد بود نه به هر نهضتی، برای اسلامی کردن محتوای نهضت تلاشهای ایدئولوژیک بسیاری نمود و با کجرویها و انحرافات مبارزه سرسختانه کرد. در سال 1346 به کمک چند تن از دوستان اقدام به تأسیس حسینیه ارشاد نمود به طوری که می توان او را بنیانگذار آن موسسه دانست. ولی پس از مدتی به علت تکروی و کارهای خودسرانه و بدون مشورت یکی از اعضای هیئت مدیره و ممانعت او از اجرای طرحهای استاد و از جمله ایجاد یک شورای روحانی که کارهای علمی و تبلیغی حسینیه زیر نظر آن شورا باشد سرانجام در سال 1349 علیرغم زحمات زیادی که برای آن موسسه کشیده بود و علیرغم امید زیادی که به آینده آن بسته بود در حالی که در آن چند سال خون دل زیادی خورده بود از عضویت هیئت مدیره آن موسسه استعفا داد و آن را ترک کرد.ودر سال 1348 به خاطر صدور اعلامیه ای با امضای ایشان و حضرت علامه طباطبایی و آِیت الله حاج سید ابوالفضل مجتهد زنجانی مبنی بر جمع اعانه برای کمک به آوارگان فلسطینی و اعلام آن طی یک سخنرانی در حسینیه ارشاد دستگیر شد و مدت کوتاهی در زندان تک سلولی به سربرد. از سال 1349 تا 1351 برنامه های تبلیغی مسجدالجواد را زیر نظر داشت و غالباً خود سخنران اصلی بود تا اینکه آن مسجد و به دنبال آن حسینیه ارشاد تعطیل گردید و بار دیگر استاد مطهری دستگیر و مدتی در بازداشت قرار گرفت. پس از آن استاد شهید سخنرانیهای خود را در مسجد جاوید و مسجد ارک و غیره ایراد می کرد. بعد از مدتی مسجد جاوید نیز تعطیل .گردید. در حدود سال 1353 ممنوع المنبر گردید و این ممنوعیت تا پیروزی انقلاب اسلامی ادامه داشت اما مهمترین خدمات استاد مطهری در طول حیات پر برکتش ارائه ایدئولوژی اصیل اسلامی از طریق درس و سخنرانی و تألیف کتاب است. این امر خصوصاً در سالهای 1351 تا 1357 به خاطر افزایش تبلیغات گروههای چپ و پدید آمدن گروههای مسلمان چپ زده و ظهور پدیده التقاط به اوج خود می رسد. گذشته از حضرت امام، استاد مطهری اولین شخصیتی است که به خطر سران سازمان موسوم به « مجاهدین خلق ایران » پی می برد و دیگران را از همکاری با این سازمان باز می دارد و حتی تغییر ایدئولوژی آنها را پیش بینی می نماید. در این سالها استاد شهید به توصیه حضرت امام مبنی بر تدریس در حوزه علمی قم هفته ای دو روز به قم عزیمت نموده و درسهای مهمی در آن حوزه القا می نماید و همزمان در تهران نیز درسهایی در منزل و غیره تدریس می کند. در سال 1355 به دنبال یک درگیری با یک استاد کمونیست دانشکده الهیات! زودتر از موعد مقرر بازنشسته می شود. همچنین در این سالها استاد شهید با همکاری تنی چند از شخصیتهای روحانی، «جامعه روحانیت مبارز تهران» را بنیان می گذارد بدان امید که روحانیت شهرستانها نیز به تدریج چنین سازمانی پیدا کند.وگرچه ارتباط استاد مطهری با امام خمینی(ره) پس از تبعید ایشان از ایران به وسیله نامه و غیره استمرار داشته است ولی در سال 1355 موفق گردید مسافرتی به نجف اشرف نموده و ضمن دیدار با امام خمینی درباره مسائل مهم نهضت و حوزه های علمیه با ایشان مشورت نماید. پس از شهادت آیت الله سید مصطفی خمینی(ره) و آغاز دوره جدید نهضت اسلامی، استاد مطهری به طور تمام وقت درخدمت نهضت قرار می گیرد و در تمام مراحل آن نقشی اساسی ایفا می نماید. در دوران اقامت حضرت امام در پاریس، سفری به آن دیار نموده و در مورد مسائل مهم انقلاب با ایشان گفتگو می کند و در همین سفر امام خمینی ایشان را مسؤول تشکیل شورای انقلاب اسلامی می نماید. هنگام بازگشت امام خمینی به ایران مسؤولیت کمیته استقبال از امام را شخصاً به عهده می گیرد و تا پیروزی انقلاب اسلامی و پس از آن همواره در کنار رهبر عظیم الشأن انقلاب اسلامی و مشاوری دلسوز و مورد اعتماد برای ایشان بود تا اینکه در ساعت بیست و دو و بیست دقیقه سه شنبه یازدهم اردیبهشت ماه سال 1358 در تاریکی شب در حالی که از یکی از جلسات فکری سیاسی بیرون آمده بود یا گلوله گروه نادان و جنایتکار فرقان که به مغزش اصابت نمود به شهادت می رسد و امام و امت اسلام در حالی که امیدها به آن بزرگمرد بسته بودند در ماتمی عظیم فرو می روند.



    [ چهارشنبه 87/2/11 ] [ 9:43 صبح ] [ خداداد مؤذنی بیستگانی ] [ نظرات () ]

    به نام خدا

    این وبلاگ جهت ارتباط اعضای گروه مشاوره آموزش وپرورش مبارکه با سرگروه های مشاوره باز شده است.

    سرگروه ها:

    آقای خداداد مؤذنی                   خانم پروین اعتصامی


    [ جمعه 86/6/16 ] [ 9:15 عصر ] [ خداداد مؤذنی بیستگانی ] [ نظرات () ]


    .: Weblog Themes By themzha :.

    درباره وبلاگ

    به شوق صبح و سحر، شام تار هم خوب است برای گریه شدن آبشار هم خوب است تمام هفته خطا و غروب جمعه دعا کمی خجالت از این انتظار هم خوب است اگر چه لایق وصل تو نیستیم آقا ولی کشیدن ناز نگار هم خوب است گمان کنم که نمی بینمت، بگو غلط است امید دادن این بی قرار هم خوب است کسی به فکر شما نیست، همه خوبند ملال نیست دگر، کار و بار هم خوب است مرا ببند که من جای دیگری نروم برای عبد فراری حصار هم خوب است هوای شهر بد و گریه سخت و حال بد است کمی هوا وسط این غبار هم خوب است اگر نشد برسم من به پابوسی تو برای این دل من وصف یار هم خوب است برای اینکه به دست آورم دلت را من قسم به فاطمه داغدار هم خوب است مرا ببخش به دردت نخورد نوکریم که بخشش دل این شرمسار هم خوب است اگر که پای رکابت نشد شهید شوم برای کشتن ما زلف یار هم خوب است اگر اجل به وصالت مرا مجال نداد امید آمدنت بر مزار هم خوب است
    امکانات وب


    بازدید امروز: 36
    بازدید دیروز: 16
    کل بازدیدها: 983453