سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مشاوره نوین
هر کس مى خواهد عزیزترین مردم باشد، باید تقواى الهى پیشه کند. حضرت محمدمصطفی (ص) 

آن گاه که درهاى آسمان گشوده شد و پرتوى از نور رخشان امامت بر زمین تابید، مژده اى شادی بخش، دلهاى زمینیان را فراگرفت وتاریکناى سلطه گرى وهواپرستى، با زایش رهبرى ربّانى ورهاننده، به رسوایى افتاد.
یازدهم ذى القعده سال 148 هجرى که امام رئوف ما زاده شد، وعلى بن موسى الرضا علیه السلام به عنوان سرچشمه اى از نیکى ومهربانى وهدایت رخ نمود، پناهگاهى پدید آمد که خدا پرستان را در خود گرد آورد.
زاد روز آن رهبر هشتمین بر شیفتگان حضرتش خجسته باد.

یا علی موسی الرضا

 


[ شنبه 87/8/18 ] [ 11:6 صبح ] [ خداداد مؤذنی بیستگانی ] [ نظرات () ]
 اول ذیقعده سالروز ولادت حضرت معصومه (س) است، بانوی بزرگواری که عصمت مادر خود حضرت زهرا (س) در او تجلی یافت، وی غرق در عبادت و نیایش، پیراسته از زشتیها و کوثر معرفت است .

عمه سادات سلامون علیک

حضرت فاطمه معصومه (س) اول ذیقعده سال 173 هجری، در شهر مدینه چشم به جهان گشود. این بانوی بزرگوار از همان آغاز در محیطی پرورش یافت که پدر، مادر و فرزندان، همه به فضایل اخلاقی آراسته بودند. عبادت و زهد، پارسایی و تقوا، راستگویی و بردباری، استقامت در برابر ناملایمات، بخشندگی و پاکدامنی و نیز یاد خدا، از صفات برجسته این خاندان پاک سیرت و نیکو سرشت به شمار می رفت.


[ شنبه 87/8/11 ] [ 9:35 عصر ] [ خداداد مؤذنی بیستگانی ] [ نظرات () ]

در زیر به راهکارهای ساده جهت کاهش فشارهای روحی و روانی و حفظ بهداشت روانی اشاره شده است .

1-با صرف غذا آرامش بیابید:

متخصصان "ام .ای. تی " طی پژوهشهائی به این نتیجه رسیده اند که مصرف کربوهیدراتها باعث افزایش سروتونین در مغز انسان شده و تأثیر مثبتی بر خلق و خوی فرد می گذارد. در نتیجه تأثیر آرام بخشی بر کل بدن بجا می گذارد و عوارض حاصل از فشار روانی همچون ، خشم ، تنش ، زود رنجی و ناتوانی در تمرکز را کاهش می دهد . از آنجایی که تاثیر کربوهیدراتها بر بهبود حالت انسان نیاز به زمان دارد و فقط 2 تا 3 ساعت دوام می آورد . بهتر است در روزهای پرتنش در چند وعده ، غذای کم حجم و حاوی کربوهیدرات مصرف شود. ولی در عین حال میزان کل کالری مورد نیاز بدن در وضع مناسبی ثابت نگه داشته شود تا چاقی زائد ایجاد نشود .

2- از خود سه سوال بپرسید :

درهنگام عصبانیت و ناراحتی این سه سوال را از خود بپرسید :

-آیا این موضوع مهم است ؟

-آیا واکنش من در مقابل مسئله بجا و مناسب است ؟

-آیا این جریان تغییر پذیر است ؟

هر کسی می تواند با بهره وری از این روش و پرسیدن این سوالها از خود و پاسخ دادن به آن ، خود را آرام ومحرکهای تنش زا را از میان بر دارد . گفتنی است که چنین راهکاری در هر جایی کاربرد دارد .

3- با دویدن از بار مشکلاتتان بکاهید.

دکتر «کوبو» معتقد است که ورزشهای هوازی بهترین طریقه ازمیان بردن فشارهای روانی روزانه می باشد.حتی انجام فعالیت متعادل نظیر 30 دقیقه پیاده روی در روز به بهبود وضع جسمی و روحی شخص می انجامد .

4- دیدگاههای خودتان را بررسی کنید :

«مشیل تیلور» کارشناس و روانشناس ،در رفع فشارهای روانی می گوید :« که در یک روز کاری شلوغ رانندگی می کردم ناگهان متوجه شدم که چراغ روغن اتومبیلم چشمک می زند آن روز بیماران زیادی را ویزیت کرده بودم وضمناً ناچار بودم کودک سه ساله ام را بعد از برگشت ازسرکار از جایی بردارم . خودم نیز احساس فشار روانی زیادی می کردم که یکمرتبه بر آن شدم همان روش را بکار بندم که به بیمارانم توصیه می کنم.سپس ازخودم پرسیدم، آیا مشکل روغن ماشین مسئله مرگ وزندگی است ؟ در پاسخ به این سئوال جواب دادم : نه تعویض روغن را به راحتی میتوان به هفته بعد موکول کرد و چندان هم ضرورت ندارد » .وی ازبیماران خودمی پرسد : اگر امروزبه شستشو واتو نپردازید دنیا به آخر می رسد ؟

5- نفسهای عمیق بکشید:

کشیدن نفس عمیق به این نحو است که ریه ها کاملاً پرشده و عمل رساندن اکسیژن حیاتی به مغز سریعتر صورت گیرد. به این منظوراز راه بینی آهسته و عمیق نفس بکشید و حس کنید که هوا در تمام بندبند وجودتان جریان می یابد سپس کم کم به مدت طولانی هوا را بیرون بدهید . ضمن انجام این کار بگذارید هر چه هوا هست بیرون بیایدتاشکمتان تخت شده وآه بکشید.به هنگام دم باید تصور کنیدهوایی که تنفس می کنید احساس آرامش و آسایش رابرای بدنتان به ارمغان می آورد و هنگام بازدم بایدبه این فکرباشیدکه چگونه فشارعصبی برطرف می شود.

6- خنده کنان تنش زدایی کنید :

«گودمن »معتقد است خنده ای که ازته دل باشد، ماهیچه ها را شل کرده ، فشارخون را کاهش می دهد . هورمون های تنش زا را متوقف ساخته و دستگاه ایمنی را هم تقویت می نماید.

7- چای سبزفشار روحی را کاهش می دهد :

قهوه ،ادویه،کاکائو که سرشار از موادپنهانی کافئینی هستند ، محرکهایی می باشند که دستگاه عصبی را تحریک کرده و می توانند شما را نسبت به فشار روانی مستعد تر سازند. بنابراین پزشکان مصرف مواد کافئین دار را منع می کنند. موقعی که به ماده محرک خفیفی نیازمندیم خوردن چای سبز بسیار مفید است که دارای ماده کافئین مانندی به اسم « تی او فیلین » است . همچنین ماده ای دارد که بر اساس برخی مطالعات ممکن است میزان کلسترول خون را کاهش داده و اثرات ضد سرطانی هم داشته باشد .

8-به فکر بی کاری واستراحت خود هم باشید :

یکی از عوامل عمده تشویش ، داشتن برنامه سنگین و فشردة کاری است . برای مقابله با این عامل بوجود آورنده فشار روانی شما می توانید برنامه ای برای خود تنظیم کنید که از فشار روانی ایمن بمانید .هر روز به مدت نیم ساعت دست از کاربکشید.شماقادر به مهار همه چیز نیستند ولیکن می توانید برنامه کاریتان را به نحوی تنظیم کنید که زمان فراغت و استراحتی هم برایتان باقی بماند.

9- عبادت کنید :

افراد وقت بسیار زیاد را صرف ناراحتی از رخدادهای تلخ و ناگوار گذشته یا نگرانی از آینده می کنند .رمز کاهش فشار روانی این است که یاد بگیرید از نظر احساسی و عاطفی چگونه در زمان حال زندگی کنید .داشتن اعتقادات مذهبی از این بابت لازم ومؤثراست که به نظرپزشکان آرامبخش ترین آیین مذهبی هنگامی است که هر روز صبح عبادت کنید و نماز بخوانید این موضوع به اثبات رسیده که عبادت و راز و نیاز با پروردگار تاثیر هورمورنهای تولید فشار روانی همچون آدرنالین و نور آدرنالین را در بدن تقلیل می دهد. روان شناسان اضافه می کنند که به یاد داشته باشید پزشکان هیچ گاه نمی توانند نظام آرام بخشی درونی بیمارانشان را به آنها باز گردانند . چنین آرامشی به خود شخص بستگی دارد.پس هرگاه ازفشارروحی رنج می برید از راه عبادت و انجام فرایض دینی ،خود درمانی کنید .

10- تمرینات آرام بخشی(ریلکسیشین )انجام دهید.

این تمرینات می تواند در کل عضلات یا در برخی از عضلات صورت گیرد.برای مثال : افرادی که ساعات زیادی از روز را پشت میز می گذارنند،این تمرینات آرام بخش مفید به نظرمیرسد. روزی 15 الی 20 دقیقه را صرف انجام تمرینات سفت و شل نمودن عضلات بدن خود بکنید . این عمل را بهتر است از قسمت های پایین بدن یعنی ازنوک انگشتان پای شروع کرده و به قسمت های سرو گردن برسید.

 

منابع :

بهداشت روانی : مولف ؛ دکتر حمزه گنجی

بهداشت روانی : مولف ؛ دکتر شاملو

 

 


[ چهارشنبه 87/8/8 ] [ 9:52 صبح ] [ فاطمه رمضان پور ] [ نظرات () ]

 

 

درست است که نهنگ ها در جویبار زندگی نمی کنند اما دریاها فرزند جویبارها هستند. 

کارهای بزرگ را مردان آغازوزنان تمام می کنند .کربلا دلیل روشن این مدعاست.

 زیباترین درسی که ازریاضی آموختم این است که هیچ دو خط موازی به هم نمی رسند مگر اینکه یکی خودش را بشکند.

  امروز را برای بیان عشق به عزیزانت غنیمت بدان شاید فردا احساسی باشد  ولی  عزیزی نباشد.

 


[ دوشنبه 87/7/29 ] [ 9:14 صبح ] [ فاطمه رمضان پور ] [ نظرات () ]

چند پیشنهاد برای تقویت روحیه  

1-  برای داشتن ایمان دعا کنید « ایمان داشتن یعنی مطمئن بودن از اینکه هر کاری که خداوند  انجام می دهد بهترین است .»

 2-   ما باید اعتقاد به این داشته باشیم که علاج همه بیماری ها ی جسمانی ، ذهنی وروحی ارتباط با  خداست

.3-  در سکوت منتظر خدا شوید ، تمام کارهای خو.د را به اوبسپارید ، پیش از آغاز هر کاری دعا کنید که ا.و به شما یاری برساند ومتبرک گرداند و سپس او را شکر گوئید

 .4-  اگر فقط بیاموزیم که در همه موقعیت ها وکارها به خدا تکیه کنیم وایمان داشته باشیم ، هیچ گاه نومیدی برما غلبه نخواهد کرد .   در این دنیا ی گذرا ، دنیائی که چیزها  می آیند ومی روند هیچ چیز باقی نمی ماند ، پس آیا چیزی ارزش نگران شدن دارد

چهار قانون زندگی

اول ؛  هیچ گاه از آنچه دیگران می گویند ، نترسید ! دیگران منحصرا در ترس وتصور شما وجود دارند ، به هر آنچه در ست به نظر می رسد عمل کنید .

دوم ؛ به دنبال چیزهای مادی نباشید ، شما تصور می کنید که صاحب آنها هستید ، در حقیقت آن ها صاحب شما هستند .

سوم؛ چیزهای جدی را آسان بگیرید وچیزهای آسان را جدی بگیرید

چهارم ؛ هر وقت می توانید بخندید ، همیشه ابتدا به خود بخندیدوسپس به دیگران ، از داشتن تقصیر و عیب نترسید .خنده ؛ گونه ای تقویت کننده جسم ، ذهن وروح است ، پاک کننده ای خشک است که شما را از درون پاک می کند . روزی که نخندید ، یک روز به هدر رفته است ، برای از بین بردن احساس منفی به صورت غم یا افسردگی این است که خود رهاکنید ... رها ... رها  

 


[ دوشنبه 87/7/22 ] [ 9:12 صبح ] [ فاطمه رمضان پور ] [ نظرات () ]
یکی از شاخه های روانشناسی، بهداشت روانی یا سلامت روانی است که از مباحث پر طرفدار، به روز و پر رونق روانشناسی به حساب می آید. بهداشت روانی که تعاریف گوناگون آن در ادامه خواهد آمد در مقولات زیادی کاربرد دارد و در زمینه های مختلفی از قبیل: بهداشت روانی و کودک، بهداشت روانی و نوجوان، بهداشت روانی و نوجوان، بزرگسال، سالمند، ازدواج و ... بسیاری از مقولات دیگر مطرح است.
متن حاضر که در اختیار شما قرار دارد نه به صورت تحلیلی و مبسوط بلکه در حال حاضر صرفا ترجمه ای از مجموعه متون انگلیسی است که بیشتر از منابع اینترنتی تهیه شده است و موجب آشنایی مختصری با بهداشت روانی می شود.
بنا بر این ابتدا تعدادی از تعاریف مختلف و ساده از بهداشت روانی ارائه می شود و سپس بحث در مورد ماهیت بهداشت روانی و عناصر موثر در آن در معرض دید شما قرار خواهد گرفت.
امید است مطالعه آن برای خوانندگان محترم سودمند و برای نگارنده پیش در آمدی برای کارهای بهتر و جدی تر بعدی باشد. 

بهداشت روانی چیست؟
همیشه تعریف بیماری های روانی آسان تر از تعریف سلامتی یا بهداشت روانی بوده است. در ایالات متحده امریکا، انجمن روانپزشکان امریکا به طور سنّتی سازمانی بوده که تعریف کننده اختلالات روانی بوده است(ابتدای سال ???? زمانی که به عنوان انجمن مدیران پزشکیِ موسسه امریکایی مجنون شناخته شد).
اخیراً عده زیادی بهداشت روانی را بسیار بیشتر از فقدان بیماری روانی به رسمیت شناخته اند. ولو اینکه بسیاری از ما از یک اختلال روانی قابل تشخیص رنج نمی بریم، این واضح است که بعضی از ما دارای سلامت روانی بیشتری نسبت به دیگران هستند. مطالعه مشخصاتی (خصوصیاتی)که سازنده بهداشت روانی است، «روانشناسی مثبت» خوانده می شود. نظراتی هستند که همچون خصوصیات بهداشت روانی پیش تر بوده اند.
توانایی لذت از زندگی - توانایی لذت بردن از زندگی برای بهداشت روانی ضروری است. جیمز تیلور نوشته است که « رمز زندگی لذت بردن از گذران وقت است. کاری که هر احمقی می تواند بکند...». تمرین مراقبه آگاهی (مدیتیشن) یک راه است برای کِشت توانایی لذت بردن از زمان حاضر. ما البته، نیاز داریم تا زمانهایی برای آینده خود طرح و نقشه بریزیم؛ و همچنین نیازمند آنیم تا از گذشته بیاموزیم. اغلب موارد ما به خاطر نگرانی از آینده خود را در زمان حال بیچاره می کنیم.
جهش ( ارتجاع) - توانایی برای جَستن به عقب از فلاکت و بدبختی نشاندهنده «جهش» است. دانستن این مطلب تازگی ندارد که برخی مردم بهتر از بقیه با استرس یا فشار روانی برخورد می کنند.
چرا برخی از سربازان کهنه کار جنگ ویتنام برای زندگی، معلول شدند، در حالی که بقیه سناتور ایالات متحده شدند؟ چرا برخی بزرگسالان که از خانواده های الکلی برآمده اند خوب عمل می کنند، در حالی که بقیه به کرّات دچار مشکلات در زندگی شده اند؟ خصوصیات «جهش» بین آنهایی که به خوبی حریف فشار روانی شدند، تقسیم شده است.
توازن - توازن در زندگی گویا منجر به سلامت روانی بزرگتر می شود. همه ما نیازمند متوازن ساختن زمانی که در اجتماع صرف میکنیم با زمانی که به تنهایی صرف میکنیم هستیم، به طور مثال به کسانی که تمام وقت خود را به تنهایی سپری می کنند ممکن است برچسب « گوشه گیر»ی زده شود، و آنها ممکن است بسیاری از مهارت های اجتماعی خود را از دست بدهند. انتهای انزوای اجتماعی حتّی می تواند منجر به یک انفکاک از واقعیت شود. به نظر می آید توازن این دو نیاز کلید حلّ مشکل باشد- اگرچه همه ما این توازن را به طور متفاوتی برقرار می کنیم. دیگر مناطقی که توازن در آن با اهمیت به نظر می آید شامل توازن بین کار و بازی ، توازن بین خواب و شب زنده داری ( بی خوابی)، توازن بین استراحت و فعالیت، و حتی توازن بین زمان صرف شده درون خانه و بیرون خانه است.
انعطاف پذیری - همه ما مردمانی را می شناسیم که عقاید بسیار خشک و انعطاف ناپذیر دارند. هیچ میزان بحث و گفتگو نمیتواند دیدگاه های آنان را تغییر دهد. چنین انسانهایی اغلب با انتظارات خشکی که دارند موجب پدید آمدن استرس مضاعف برای برای خود می شوند. کار کردن بر روی روان تر و انعطاف پذیر تر ساختن انتظاراتمان می تواند سلامت روان ما را بهبود بخشد. انعطاف پذیری هیجانی می تواند به همان اهمیت انعطاف پذیری شناختی باشد. مردمانی که دارای بهداشت روانی هستند دامنه ای از هیجانات را تجربه می کنند و به خود رخصت می دهند.
برای ابراز این احساسات برخی از مردم احساسات مسلّم خود را قطع ( مسدود) می کنند، و آنها را غیر قابل قبول در می یابند. این انعطاف ناپذیری هیجانی می تواند منجر به مشکلات بهداشت روانی دیگری شود.
خود شکوفایی - ما با استعداد هایی که به ما عطا شده چه کرده ایم؟ همه ما مردمی را می شناسیم که از توان بالقوه خود پیش افتاده اند و دیگرانی که به نظر می آید استعداد های خود را تلف کرده اند ( به باد داده اند). ما ابتدا نیازمند بازشناسی استعدادهای خود هستیم و البته فرایند بازشناسی، بخشی از راه خود شکوفایی است. افراد سالم روانی کسانی هستند که در فرایند عملی کردن ( شکوفا کردن) توان بالقوه خود هستند.
مواردی که ذکر شد تنها تعدادی اندک از مفاهیمی بود که در تلاش برای تعریف بهداشت روانی اهمیت دارد. توان شکل دادن روابط سالم با دیگران نیز دارای اهمیت است. بهداشت روانی بزرگسالان و نوجوانان نیز شامل مفاهیم عزت نفس، و تمایلات جنسی سالم است. چگونگی سروکار داشتن ما با فقدان ها و مرگ نیز عامل مهمی در سلامت روان است.
با اینکه نگرانی از بیماری روانی فراز و نشیب فراوانی در قرون مختلف داشته است، اما رشد و تحول رویکرد های کنونی به موضوعات، از نیمه قرن هجدهم، زمانی که تحول طلبانی مانند دکتر فرانسوی فیلیپ پاینل و دکتر امریکایی بنیامین راش «درمان اخلاقی» انسانی را برای جایگزینی روشهای درمانی بیرحمانه ای که متداول بود معرّفی کردند.با وجود این تحولات، بیشتر بیماران روانی، همچنان به زندگی در زندان ها و نوانخانه ها (شرایطی که در قرن نوزدهم حاکم بود) ادامه می دادند.
گستره مسئلهطبق برآورد عمومی، در هر زمان ده درصد از جمعیت مشکلات جدی سلامت ( بهداشت) روانی دارند به حدی که نیازمند مراقبت قانونی هستند، شواهد اخیر نشاند میدهد این صورت می تواند تا پانزده درصد هم باشد. اما به هر حال تمام مردمی که نیازمند کمک هستند آن را دریافت نمیکنند. یک دلیل عمده برای این مسئله این است که مردم هنوز از برچسبی که بر بیماران روانی خورده میشود بیم دارند و از این رو اغلب در گزارش کردن آن و یا یافتن کمک ، وا می مانند.
تحلیل ارقام بیماری روانی نشان می دهد که تنها در انگلستان جمعیت بر آوردی ??? هزار نفری از مردم دچار «اسکیزوفرنی» هستند – با دست کم رقم مشابهی که محتمل به ابتلا به اختلالات افسردگی ساز شدید هستند. حالات روانی عضوی ( ارگانیک) که موجب زوال عقل ، روان آشفتگی ، زوال حافظه ، افسردگی خفیف یا متوسط ، اضطراب ، و دیگر انواع مشکلات هیجانی هستند نیز بسیار شایع است- یک دهم مردم انگلستان از افسردگی رنج می برند.سوء مصرف الکل نیز در بسیاری از کشورها درحال افزایش است ، و استعمال مواد مخدر احتمالا بسیار بیشتر از آن وجود دارد. فهرست مشکلات بهداشت روانی همچنین می تواند به بیش از شرایط روانپزشکی قابل شناسایی، گسترش پیدا کند؛ مواردی مانند آسیب رساندن به بهداشت روانی که با فقر بی امان، بیکاری، و تبعیض های نژادی، جنسی، طبقاتی و سنّی ، و معلولیت های روانی یا جسمی همبسته است از این گونه اند. 
 درمان
مراقبت از بیماران روانی به طور چشمگیری در دهه های اخیر دچار تغییر شده. دارو های معرّفی شده که در اواسط دهه ????، در موازات با دیگر روش های درمانی بهبود یافته است، بسیاری از بیمارانی را که پیش از این سالها عمر خود را در مؤسسات روانی برای درمان صرف می کردند، قادر ساخت به جای آن، همچون بیماران سرپایی درمان شوند. همچنین تعداد اندک بیمارستان های روانی باقیمانده در انگلستان اکنون به برخی از بیماران آزادی کامل در ساختمان یا محوطه ،و در برخی موارد، آزادی برای ملاقات با اجتماعات نزدیک خود را می دهند. این حرکت مبتنی بر این نتیجه گیری است که رفتار مختلّ، اغلب ناشی از جلوگیری و منع است نه بیماری.
درمان بیماران دچار اختلالات روانی نیز با شدت کمتری به طور برجسته تغییر کرده است.
سابقاً، بیمارانِ دچار افسردگی خفیف، اختلالات اضطرابی، و دیگر انواع روان رنجوری ، به طور انفرادی با روان درمانی درمان می شدند. هرچند این شکل درمان هنوز به صورت گسترده استفاده می شود، سایر رویکرد ها هم در دسترس است. در برخی نمونه ها، یک گروه از بیماران با هم ملاقات میکنند تا با مساعدت یک درمانگر در جهت حل مشکلات خود کار کنند ، در دیگر موارد، خانواده ها همچون یک واحد درمان می شوند. همانطور که در بیماری های جدّی روانی هست، درمان شکل های خفیف تر اضطراب و افسردگی پیش رفته است با معرّفی دارو های جدید، مانند پروزاک ، که به کم کردن نشانه های بیماری کمک می کند.
توان بخشی
رها ساختن تعداد زیادی از بیماران از حالت بیمارستان روانی، به هر صورت ، باعث مشکلات قابل توجّهی هم برای بیماران و هم برای اجتماعی که خانه جدید آنها می شود.
برای بیماران سابق روانی و درصد بزرگی از کسانی که در خانه های سالمندان زندگی می کنند و تسهیلات دیگری برای برآورده شدن احتیاجاتشان نیست، خدمات کافی اجتماعی اغلب خارج از دسترس هستند. بیشتر این بیماران به عنوان مبتلایان به اسکیزوفرنی تشخیص داده می شوند، و فقط ?? تا ?? درصد از بیماران اسکیزوفرنی که در اجتماع زندگی میکنند موفق می شوند به سطح متوسطی از سازگاری برسند. آنهایی که مراقبت دریافت میکنند ممکن است در برخی کشور ها در فواصل زمانی ، برای مشاوره مختصر و بازبینی دارویی در یک درمانگاه باشند.
پژوهــشبسیاری از علوم مختلف برای شناخت بهداشت و بیماری روانی هم بخشی و همکاری می کنند. در دهه های اخیر این علوم، روشن کردن فرایند های بنیادین زیست شناختی، روان شناختی، و اجتماعی را آغاز کرده اند، و کاربرد چنین دانشی را برای مشکلات سلامت روانی اصلاح کرده اند.
برخی از امیدبخش ترین سرمشق ها از پژوهش زیست شناختی نشأت گرفته است. به طور مثال، دانشمندان و متخصصین مغز که انتقال دهنده های عصبی مواد شیمیایی که پیام را از یک سلول عصبی به سلول عصبی دیگر حمل می کنند را مطالعه و بررسی می کنند، در شناخت کارکرد طبیعی و غیر طبیعی مغز کمک می کنند و در راه کشف روش های درمانی بهتر برای برخی شکل های بیماری روانی هستند. دیگر پژوهشگران سعی می کنند تا چگونگی رشد مغز را کشف کنند (آنها به طور مثال فراگرفته اند ، که حتی در بزرگسالان برخی سلول های عصبی بعد از آسیب دیدن تا اندازه ای دوباره به وجود می آیند) و چنین محققانی علاوه بر فهم عقب ماندگی ذهنی، شکل های غیر قابل درمان آسیب مغزی و دیگر موارد را هم مورد بررسی قرار می دهند.
پژوهش روان شناختی، مربوط به بهداشت روانی شامل مطالعه ادراک، پردازش اطلاعات ، تفکر، زبان، انگیزش، هیجان، توانایی ها، نگرش ها، شخصیت، و رفتار اجتماعی است. به طور مثال، پژوهشگران در حال مطالعه فشار روانی ( استرس) و چگونگی مقابله با آن هستند.
پژوهش در علوم اجتماعی متمرکز بر مشکلات افراد در بافت هایی همچون خانواده، محیط بی واسطه، و زمینه کاری است ، چنانچه به گستردگی در فرهنگ نیز هست. یک نمونه از چنین کاری، پژوهش همه گیر شناسی است ، که مطالعه وقوع الگوهای بیماری ، شامل بیماری روانی، در یک منطقه یا کشور می باشد

[ چهارشنبه 87/7/17 ] [ 12:54 عصر ] [ پروین اعتصامی ] [ نظرات () ]

بهداشت روان چیست ؟

            بهداشت روان چیزی فراتر از فقدان یا نبود بیماری روانی است. بعد مثبت بهداشت روان که سازمان بهداشت جهانی نیز روی آن تکیه دارد، در تعریف سلامتی لحاظ شده است « سلامتی یک حالت رفاه فیزیکی، روانی و اجتماعی است نه فقط فقدان بیماری و یا ناتوانی».

 مفهوم بهداشت روان شامل رفاه ذهنی، احساس خودتوانمندی، خودمختاری، کفایت، درک هم بستگی بین نسلی و توانائی تشخیص استعدادهای بالقوه هوشی وعاطفی درخود است. بگونه ای دیگر می توان گفت: بهداشت روان حالتی از رفاه است که در آن فرد توانائی هایش را باز می شناسد و قادر است با استرس های معمول زندگی تطابق حاصل کرده ، از نظر شغلی مفید و سازنده باشد و بعنوان بخشی از جامعه با دیگران مشارکت و همکاری داشته باشد. بهداشت روان به همه ما مربوط است نه فقط به کسانی که از بیماریهای روانی رنج می برند. هیچ گروهی از بیماری روانی مصون نیست. البته بایداذعان داشت که در افراد بی خانمان، تهیدستان، افراد بیکار و با سطح تحصیلات پائین،‌کسانی که قربانی خشونت بوده اند، مهاجرین و پناهندگان، کودکان و نوجوانان، زنانی که مورد سوء استفاده قرار گرفته اند و در افراد مسن که مورد غفلــــــت و بی توجهی واقع شده اند، بیشتر دیده می شود.

متاسفانه در بخش عظیمی از دنیا بهداشت روان و بیماری روانی باندازه سلامت جسمانی و بیماری جسمی اهمیت ندارد و مورد بی توجهی و غفلت قرار گرفته است .

 عظمت بار بیماریهای روانی:امروزه حدود 450 میلیون نفر از مردم دنیا از یک بیماری روانی یا رفتاری رنج می برند برطبق آمار سازمان بهداشت جهانی در سال 2001،33درصد از عمر سپری شده با ناتوانی (YLD) بدلیل بیماری های عصبی- روانپزشکی است. بیماری افسردگی تک قطبی، علت 15/12 درصد از سالهای سپری شده با ناتوانی است و سومین رتبه را بین علل نسبت داده شده به بارکلی بیماریها دارد. 4 مورد از 6  علت اصلی سالهای سپری شده عمر با ناتوانی بدلیل بیماریهای عصبی - روانپزشکی را، بیماریهای روانی چون: افسردگی، بیماریهای وابسته به مصرف الکل، اسکیزوفرنی و بیماری دو قطبی به خود اختصاص داده است . بیش از 150 میلیون نفر از مردم دنیا در هر برهه از زمان از افسردگی رنج می برند. حدود 1 میلیون خودکشی موفق هرسال در جهان داریم و حدود 25 میلیون نفر از مردم جهان از اسکینروفرنی، 38 میلیون نفر از صرع و بیش از 90 میلیون نفر از یک بیماری وابسته به مصرف الکل و یا سایر مواد رنج می برند.

اختلالات روانی و بیماریهای طبی با هم در ارتباطند

             کاملاً روشن است که عملکرد روانی بطور بنیادی با عملکرد فیزیکی، اجتماعی و پیش آگهی سلامتی در ارتباط است. بطور مثال افسردگی عامل خطری برای بیماریهایی مثل سرطان ها و بیماریهای قلبی است و از طرفی بیماریهای روانی مانند افسردگی و اضطراب و وابستگی به مواد در افرادی که از بیماریهای جسمی رنج می برند موجب عدم پذیرش و شکست در برنامه های درمانی بعلت رعایت نکردن اصول درمان توسط بیمار می شود.

رفتارهای مخاطره آمیزی چون کشیدن سیگار، فعالیت جنسی غیر ایمن، با بیماریهائی مثل سرطان و ایدز مرتبط هستند. در بین 10 عامل خطر برای بار کلی بیماری که در DALY محاسبه شده،ودرگزارش بهداشت جهانی  2002 آورده شده است ،3 مورد آن روانی- رفتاری بوده ( روابط جنسی غیر ایمن، مصرف تنباکو و الکل) و 3 تای دیگر تحت تاثیر فاکتورهای روانی- رفتاری قرار می گیرد (چاقی، فشار خون و کلسترول بالا).

             شیوع افسردگی اساسی در جمعیت بطور کل بین 3 تا 10% است ولی در افرادی که دچار بیماریهای مزمن هستند این میزان بیشتر است .

افراد افسرده مبتلا به بیماریهای عفونی ممکن است برنامه های درمانی خود را نپذیرند و رژیم درمانی مربوطه را رعایت نکنند و این مسئله باعث مقاومت داروئی شده و روی سلامت عمومی جامعه عوارض جـــــــدی می گذارد و از طرفی این افراد بیشتر مصرف کننده مراقبت های بهداشتی و درمانی هستند و هزینه مضاعفی را برجامعه وارد می کنند.

تا 29درصد از افراد مبتلا به فشار خون افسردگی اساسی دارند: تا 22درصد از افراد مبتلا به انفارکتوس قلبی، 30درصد افراد مبتلا به صرع، 27 درصد افراد مبتلا به دیابت ، 31 درصد افراد مبتلا به سکته مغزی ، 33 درصد از افراد مبتلا به سرطان ، 44درصد افراد مبتلا به ایدز و 46 درصد از افراد مبتلا به سل از افسردگی اساسی رنج می برند.

از باری که برخانواده ها تحمیل می شود نباید غفلت کرد

افراد خانواده این بیماران اغلب اولین مراقبین آنها هستند و از حمایت های فیزیکی و عاطفی گرفته تا بار سنگین هزینه های درمان و مراقبت از بیمارانشان بعهده آنهاست.

تخمین زده می شود در 1 خانوار از هر 4 خانوار، حداقل یک فرد مبتلا به اختلال روانی یا رفتاری وجوددارد . خانواده ها علاوه بر فشار و استرس بالای ناشی از مشاهده بیماری در یکی از اعضاء مورد علاقه و عزیزشان، در معرض انگ اجتماعی و تبعیضی هستند که بیماری روانی در اجتماع به روی آنها می گذارد. طرد شدن از طرف دوستان،بستگان و همسایگان، احساس منفک بودن و محدودیت در فعالیت های اجتماعی را با خود به همراه دارد.در اغلب موارد خانواده ها هزینه درمان بیماران روانی را متحمل می شوند و سهم دولت و سازمان های بیمه گر عمدتاً ناچیز است.

بار اقتصادی بیماریهای روانی

             در ایالات متحده امریکا، سالانه 148 میلیون دلار صرف هزینه کلیه بیماریهای روانی می شود. در سال 1996 و 1997، انگلستان هزینه بیماریهای روانی را 32 میلیون پوند برآورده کرده بود که 45 درصد آن بدلیل از دست دادن کارآئی و توانائی سازندگی بود.

             بیماری اسکیزوفرنی و آلزایمر، از بیماریهائی چون آرتریت، آسم، کانسرونارسائی احتقانی قلب و ناهنجاریهای مادرزادی قلب، دیابت، فشارخون و سکته مغزی، هزینه درمانی متوسط برای هر بیمار بیشتری دارد.

 

بیماری روانی کارآئی، شغل یابی و حفظ شغل را در فرد کاهش می دهد

            در بسیاری از کشورهای پیشرفته دنیا 35 تا 45 درصد غیبت از محل کار بدلیل مشکلات بهداشت روانی است. بطور متوسط تعداد روزهای از دست رفته کاری که به بیماریهای روانی نسبت داده می شود 6 روز در ماه در هر 100 کارگر و تعداد روزهای کم کاری 31 روز در ماه در 100 کارگر است .

             در ایالات متحده 8/1 تا6/3 درصد از کارگران از افسردگی اساسی رنج می برند و شاغلین با افسردگی 2 برابر بیشتر احتمال ناتوانی در کار نسبت به افراد بدون افسردگی دارند.

 

ارتقاء بهداشت 

                        ازدیدگاه مجریان بهداشتی ارتقاء بهداشت به کوشش هائی اطلاق می گردد که جمعیتهای سالم رانیز شامـل می شود وهدف از آن بالا بردن سطح بهــداشت و ســلامتی است ( تایلور،1995) .ارتقاء بهداشت با مفاهیم دیگری چون آموزش بهداشت پیشگیری اولیه وتامین بهداشت ارتباط دارد. بحث های زیادی در مورد ارتباط این مفاهیم مطرح شده است. مفهوم پیشگیری عموماً به معنی کاهش خطر ابتلاء به بیماری است (پیشگیری از رویدادها، پیامدها و عوارض یک بیماری و پیشگیری از رخداد دوباره بیماری). در حالیکه آموزش بهداشت مفهومی است که ارتقاء بهداشت از آن برخاسته است . بطور سنتی آموزش بهداشت به آموزش افراد و پس از آن آموزش گروهها و جامعه ربط داده میشود بنابراین تمرکز آن نخست به افراد و سپس بر تغییر رفتار جمعی است . با توجه به موارد یاد شده میتوان گفت آموزش بهداشت در عملی ساختن فعالیتهای ارتقاء بهداشت نقش مهمی دارد.

 

ارتقاء بهداشت روان جامعه نگر:

در سال 1963یکی نخستین فعالیت های آموزشی بهداشت روان با پرورژه بهداشت روانی نورث امپتون معرفی شد. اهداف این پرورژه عبارت بودند از :

1-       آگاهی عمومی از اختلالات روانی بعنوان یک مشکل

2-       گسترش دانش و آگاهی در زمینه سبب شناسی اختلالات روانی

3-       نشان دادن پیشرفت ها در زمینه درمان و مراقبت از بیماران روانی

4-       ارائه اطلاعات در مورد اینکه مراقبت جامعه نگر چیست و چگونه افراد غیر متخصص میتوانند دراین زمینه همکاری داشته باشند و بیان اهمیت این همکاری .

 گرچه اهداف برنامه ارتقاء بهداشت روانی جامعه نگر افراد بهنجار جامعه است ولی بیشتر برنامه های ارتقاء بهداشت روانی در جمعیت ها و گروههائی مانند دانش آموزان کارمندان و کارگران و بیماران روانی اجرا شده است .

یکی از اهدافی که میتوان به آن اضافه کرد و از اهداف سازمان جهانی بهداشت در سال 2003 بود انگ زدائی از بیماران روانی است که این امر با آموزش عموم مردم جامعه امکانپذیر خواهد بود با تغییر نگرش مردم در مورد بیماریهای روانی و قابل تشخیص و درمان بودن اینگونه بیماریها، مشابه بسیاری از بیماریهای حاد یا مزمن جسمی، خواهیم توانست مقداری از بار انگ اجتماعی و تبعیضی که بر این گروه از افراد جامعه تحمیل میشود، کاهش دهیم.

نیاز به افزایش آگاهی مردم و ارتقاء فرهنگ بهداشتی جامعه در ایران قطعاً وجود دارد. در تحقیقی که توسط شادمنش و همکاران در زمینه بررسی فرهنگ بهداشتی مردم شهرنشین استان کردستان در سال 1377 انجام شد نشان داده شد که 61% آگاهی ضعیفی از مفهوم بهداشت داشتند. 35% از مردم معتقد بودند که طب سنتی تاثیر زیادی در درمان بیماریهای داشه و 12% از مردم به دعا نویس جهت بهبود بیماری اعتقاد داشتند. در خصوص چگونگی بهبود یک بیماری روانی بین نظرات مردم در شهرهای مختلف استان( با 0001/0) تفاوت وجود داشت .

شواهد علمی درموردتاثیربرخی آموزشهای بهداشتی در زمینه سلامت روان

 از آنجائیکه برنامه ریزی و اجرای مناسب هر برنامه بهداشتی مستلزم تشخیص عناصر و مولفه های اصلی است ، با بررسی متون و اقدامات انجام شده به این نتیجه دست یافته ایم که آموزش مهارت های زندگی که از حدود 16 سال پیش در بسیاری از کشورهای دنیا در حال اجراست  و نتایج پرباری را با خود به همراه داشته است ، در ایران نیز بتواند گامهای بزرگی را در زمینه ارتقاء سلامت روانی افراد جامعه بردارد. برنامه آموزشی مهارتهای زندگی بر طبق تحقیقات گسترده قبـــلی در پیشگیری از سوء مصرف موارد (بوتوین و همکاران 1980و1984 ، پنتز 1986) ، پیشگیری از بی بند و باری جنسی (اولوپس 1990)، بارداری در نوجوانان ابین و همکاران 1986 و شینگ 1994)،‌ارتقای هوش (گونزالس ،1990) پیشگیری از ایدز (سازمان بهداشت جهانی، 1994) آموزش صلح (پراتزمن و همکاران) و ارتقاء اعتمــــــاد به نفس (تاکید ،1990) مفید و موثر بوده است . از این گذشته بسیاری از شاخصهای سرمایه اجتماعی (Social capital ) با مهارتهای مرتبط می شود.

در ایران نیز برنامه بهداشت روان در مدارس در سال 1378 توسط دکتر بینا و همکاران در منطقه دماوند بر روی 280 نفر از دانش آموزان پسر و دختر مقاطع راهنمایی ودر دو سطح دانش آموزان و معلمین انجام شد. ارزیابی قبل و بعد از مداخله نشانگر افزایش آگاهی دانش آموزان و معلمان نسبت به مقوله بهداشت روان ، تغییر نگرش آنها به مسئله بهداشت روان و بهبود نمرات سلامت روان آنان بود.

بطور کلی مهارتهای زندگی شامل مهارتهایی است که باعث افزایش توانائی های روانی – اجتماعی افرد میشود و اوراقادر می سازد تا بطور موثر با مقتضیات و کشمکش های زندگی روبرو شود. آموزش مهارتهائی چون حل مسئله و تصمیم گیری، تفکر خلاق نقّاد ، برقراری ارتباط، خود آگاهی ، همدلی، مهارت مقابله با استرس و مهارت جرات آموزی و ابراز وجود همزمان با شگل گیری شخیصت و رشد تفکر شناختی کودک و دوره ها ی حساس نوجوانی  میتواند به میزان زیادی از آسیب های روانی – اجتماعی آتی پیشگیری کند.

اداره سلامت روان وزارت بهداشت در حال تلاش برای گسترش کشوری طرح آموزش مهارتهای زندگی است و در سال گذشته کلیه روان شناسان و روانپزشکان مسئول برنامه بهداشت روان را در کلیه دانشگاههای علوم پزشکی کشور آموزش داده است و این فعالیت در سطح کشوری آغاز شده است .

دکتر معصومه امین اسماعیلی

منبع:http://www.iranmentalhealth.hbi.ir/Importance.htm


[ چهارشنبه 87/7/17 ] [ 12:41 عصر ] [ خداداد مؤذنی بیستگانی ] [ نظرات () ]

شاید شما هم از رفتارهای آدمیان به شگفت آمده باشید. اگر با نظریه تحیلی عاملی"اریک برن" آشنا شوید ، خود و دیگران را بهتر درک کرده و می توانید رفتارتان را بهبود بخشید. ضمنا کمتر نسبت به رفتار دیگران متعجب می شوید. در این نظریه شخصیت هر فردی از ? بخش تشکیل شده است. ولی در هرفردی یکی از این بخشها غالب هست ، لذا بیشتر کارهای فردی از بخش غالب سرچشمه می گیرد. در ادامه به توضیح مفصل این سه بخش شخصیت می پردازیم:

اریک برن می گوید  رفتارها ، افکار ، احساسات و عواطف مختلف انسان از بخش های مختلف شخصیت وی سرچشمه می گیرد.

وی اجزاء شخصیت انسان را به 3 بخش تقسیم می کند.

1 – حالت من کودک child ego stage

2 – حالت من والــد parent ego stage  

3 – حالت من بالــغ ego stage adult

 

1 – حالت من کودک child ego stage

 

کودک به هنگام به دنیا آمدن ،احساس های درونی و نیازهایی دارد که منجر به رفتارهایی در وی می شود . مثلا با گرسنه بودن، می گرید . و  با تامین بودن ، می خندد.... و این حالت در کودکی پایان نمی پذیرد و تا بزرگسالی در افراد مختلف به انحاء مختلفی ادامه می یابد.

این بخش شخصیت بدون هیچ تدبر ، فکر یا بررسی جوانب ، فقط با احساسات و لذات سرو کار دارد . پیوسته به دنبال لذت جویی و دفع درد و رنج است.

سه خاصیت کلی << حالت من کودک >> عبارت است از:

1 – هرگز از لذت جویی سیر نمی شود.

2 – آینده را نمی بیند.

3 – خواسته اش را به تاخیر نمی اندازد.

احساسات منفی ، خلاقیت ، کنجکاوی ، علاقه به دانستن ، اصرار به تجربه کردن و احساس کردن از جمله خصوصیات حالت من است. این بخش از شخصیت فرد را وا می دارد که هر چیزی را شخصا خودش تجربه کند . اصلا خویشتن دار نیست و به عواقب احتمالی رفتارش توجهی ندارد.

تمایلی به رعایت قیود اجتماعی ، عرف ، مذهب ، قانون ، تعقل و... ندارد....

 

2– حالت من والد

در سالهای اولیه کودکی  ( مخصوصا 5 سال اول ) ، باید و نباید های زیادی از طرف والدین به کودکان تحمیل شده  یا یاد داده می شود.

این مجموعه عظیم از وقایع خارجی و تحمیلی غیر قابل سئوال  در حالت من والد کودک ثبت می گردد. و در آینده بخشی از شخصیت فرد را تشکیل می دهد.

این بخش شخصیت ، مسئول خشک و متعصب کارهای انضباطی فرد ، قانون مداری ، باید ها و نبایدها در افراد مختلف است. وقتی فردی بدون توجه به احساسات و عواطف ، یا بدون توجه به تعقل و منطق به امری مبادرت می کند و یا صحبت می کند و یا دیگران را مجبور به انجام چنین اموری می نماید از این بخش شخصیت خود استفاده می کند.

همانطور که بعدا خواهیم گفت . 3 بخش شخصیت در هر فرد وجود دارد ولی مقدار اثر گذاری آنها از فردی به فرد دیگر فرق می کند. همچنین حاکمیت شخصیت در هر فرد ممکن است به عهده یکی از این اجزاء باشد که هر کدام طبیعتا حکومتهای متفاوتی را بنا خواهند گذاشت. پس شخصیت افراد متفاوت خواهد شد.

شاید شما کسانی را دیده باشید که برای آنها زندگی کار است و کاراست و کار .

و یا کسانی را دیده باشید که بسیار سخت گیر و منضبط هستند به مانند یک نیروی نظامی مقید به تریبت و توالی خاصی هستند و هیچ انعطافی را در زندگی نمی پذیرند.

این افراد باید سر ساعت خاصی بیدار شوند یا به رختخواب بروند و استثنائی بر این امر قائل نیستند.

اضافه کاری و غرق شدن در کارهای جدی چنان است که تفریح و سرگرمی خانواده ، دوستان و فرزندانشان بی اهمیت جلوه می کنند. جلسات متعدد دارند. قرارهای متعدد دارند. در شیوه تربیتی سخت و خشک و متعصب عمل می کنند.

دیدن خنده آنها مانند خورشید گرفتگی هر چند سال یکبار در یک زمان کوتاه  اتفاق می افتد و البته آنها هم روی نظم معین خودش که می توانید رصد کنید.

  

3 – حالت من بالغ

این بخش شخصیت مخ شخصیت است. در واقع مجموعه ای از احساسات ، نگرشها و طرحهای رفتاری خود مختار و مستقل است که فرد را با واقعیتهای موجود تطبیق و هماهنگی می دهد.

این بخش شخصیت است که :

-   تجزیه و تحلیل می کند.

-    آینده نگری می کند.

-    میان احساسات و تعقل فرد تعادل برقرار می کند.

-     احتمالاتی را که برای حل و فصل موثر دنیای خارج ضروری هست محاسبه می کند.

-      فعالیتهای دو بخش قبلی ( کودک و والد ) را تنظیم می کند و واسطه عینی شدن میان آنهاست

 

در واقع شخصیت کامل انسانی ، شخصیتی هست که 3 بخش فوق ( کودک – والد – بالغ ) توام به صورت متعادل در آن حضور داشته باشد. لیکن رئیس بخش بالغ باشد و با روشنفکری در جای خود به کودک و در جای خود به والد اهمیت دهد. و شخصیت را با تجزیه وتحلیل متعادل نگه دارد.

 

 

منبع : همدردی


[ چهارشنبه 87/2/18 ] [ 8:51 صبح ] [ خداداد مؤذنی بیستگانی ] [ نظرات () ]

سی درس برای موفقیت

1 ) خصوصیات افراد دنباله رورا بشناسید .

2)خود را از دنباله روی آزاد کنید.

3)موقعیت زندگی خود را ارزیابی کنید .

4)نگذارید دیگران شمارا اسیر خواسته های خود کنند .

5)با افراد ممتاز معاشرت کنید.

6)مواظب شغل خود باشید .

7)خودتان ،خود را قربانی نکنید .

8)قوی باشید .

9)باترس مقابله کنید .

10)هیچ کس را بالاتر از خودقرار ندهید .

11)احترم دیگران را برای خود جلب کنید .

12 ) از گذشته درس بگیرید .

13) نگذارید افرادی شمارا به خاطر گذشته تان به بازی بگیرند .

14)به آینده امیدوار باشید .

15 )همرنگ جماعت نشوید بپذیرید که تنها هستید .

16)موفقیتهایتان را به رخ دیگران نکشید .

17)سفره دل خود را برای همه باز نکنید .

18)به گفتار واعمال خود بیندیشید .

19)انتظار نداشته باشید دیگران شما را درک کنند .

20) دیگران را همانطور که هستند بپذیرید .

21) توقع خود را از دیگران محدود کنید .

22) از افراد منفی باف فاصله بگیرید .

23) از گزافه گویی بپرهیزید .

24)دیگران را مقصر ندانید .

25 ) رفتار درست را به دیگران بیاموزید .

26) در هر موقعیتی خود را زنده وخلاق نگه دارید .

27) قدر وارزش خود رابدانید .

28) سازنده وثمر بخش باید .

29)به آرامش درونی وشادمانی دست یابید .

30) بدانید برای آنکه شاهد موفقیت باشید هیچ گاه دیر نیست

منبع: کتاب آأخرین راز شاد زیستن (اندرو متیوس)


[ دوشنبه 87/2/9 ] [ 12:27 عصر ] [ خداداد مؤذنی بیستگانی ] [ نظرات () ]

چگونه کتاب درسی را مطالعه کنیم ؟

تحلیل یادگیری یکی از موضوعات اساسی در روانشناسی است. در این نوشتار بدون هیچ توضیح نظری اضافه ، روشی بنام پس خبا ( پ س خ ب ا ) برای خواندن و مطالعه مطالب کتابهای درسی ارائه می گردد که به نظر می رسد شیوه موثری برای بهتر فهمیدن و بهتر حفظ کردن مفاهیم و اطلاعات کلیدی است. نام این روش (PQRST) برگرفته از نخستین حرف نام هریک از مراحل پنجگانه در مطالعه متون است:

پیشخوانی ( Preview )

سئوال کردن ( Question )

خواندن ( Reading )

به خود پس دادن ( Self - recitation )

آزمون ( Test )

دو مرحله اول و آخر ( پیشخوانی - آزمون ) ویژه هر فصل از کتاب هستند ،‌ و سه مرحه میانی (‌ سئوال کردن - خواندن - به خود پس دادن ) اختصاص به هر بخش اصلی از هر فصل دارند.

1- مرحله پ ( پیشخوانی ):

نخست به مرور کلی فصل معینی از کتاب می پردازید تا با موضوعات کلی مورد بحث آشنا شوید . برای این منظور فهرست مطالب فصل را می خوانید . سپس مطالب فصل را مرور می کنید که طی آن ، عناوین بخشهای اصلی و فرعی فصل را مورد توجه قرار می دهید ، و تصاویر و نمودارها را از نظر می گذرانید. مهمترین نکته در مرحله پیشخوانی این است که پس از مرور مطالب فصل ، چکیده اولیه یا پایانی فصل را ( در صورت وجود ) با دقت مطالعه کنید و روی هر یک از نکاتی که در آن آمده تامل کنید . در این مرحله ممکن است ،‌ سئوالهایی به ذهنتان خطور کند که پس از خواندن متن کامل فصل بتوانید به آنها پاسخ دهید. این مرحله ، تصویر کلی از مطالب فصل و سازمان بندی آن به دست می دهد.

2 - مرحله س ( سئوال کردن )

همانطور که قبلا گفته شد مراحل سئوال کردن ،‌ خواندن و به خود پس دادن ، ویژه هر بخش از هر فصل است. فصل های کتاب را یکی یکی در نظر بگیرید. هر سه مرحله سئوال کردن ، خواندن و به خود پس دادن را در مورد هر بخش اعمال کنید و بعد ، به بعدی بپردازید. قبل از مطالعه مطالب هر بخش ، نخست عنوان آن بخش و عنوان های فرعی آن را بخوانید . سپس در حین خواندن مطالب هر بخش ، موضوعات مهم آن را به صورت یک یا چند سئوال در نظر بگیرید که بعدا باید به آنها پاسخ دهید. از خود بپرسید : مولف در این بخش چه مفاهیم مهمی را در نظر داشته است ؟ مقصود از مرحله سئوال کردن نیز همین است.

3 - مرحله خ ( خواندن )

در این مرحله ، مطالب هر بخش از فصل را برای آگاهی از معنی آن با دقت بخوانید و ضمن خواندن ، سعی کنید به سئوالهایی که در مرحله سئوال کردن مطرح شده بود ، پاسخ دهید . در باره مطالبی که می خوانید تامل کنید و بکوشید بین آن مطالب و اطلاعات قبلی خود ارتباط بر قرار کنید . می توانید زیر واژه ها یا عبارات کلیدی خط بکشید . اما میزان آن از 10 تا 15 درصد متن تجاوز نکند. اگر مقصود از خط کشیدن زیر مطالب ، مشخص کردن واژه ها یا عبارات کلیدی برای مرور بعدی باشد ، خط کشدین زیادی زیر مطالب ، مغایر با چنین هدفی است. تا وقتی تمام مطالب بخش معینی را نخوانده اید یا با همه مفاهیم کلیدی آشنا نشده اید و اهمیت نسبی آنها را ارزیابی نکرده اید ، یادداشت بر ندارید. در خاتمه خلاصه فصل را از زبان خودتان نوشته و اشکالات احتمالی را با مرور فصل بر طرف کنید.

4 - مرحله ب ( به خود پس دادن )

پس از خواندن هر بخش ، سعی کنید مفاهیم اصلی را به خاطر آورید و اطلاعات را از حفظ با خود بگوئید . مفاهیم را به زبان خود بازگو کنید و اطلاعات را ترجیحا با صدای بلند ( و اگر تنها نیستید ، زیر لب ) تکرار کنید . مطالبی را که به یاد می آورید با متن کتاب تطبیق دهید تا مطمئن شوید که آنها را کامل و درست حفظ کرده اید. به خود پس دادن مطلب کمک می کند که به کمبود اطلاعات خود پی ببرید و آن را در ذهن خود سازماندهی کنید. پس از آنکه بخشی از فصل را به این شیوه مطالعه کردید ، به بخش بعدی بپردازید و دوباره مراحل سئوال کردن ، خواندن و به خود پس دادن را تکرار کنید.

5 - مرحله آ ( آزمون )

پس از خواندن مطالب فصل باید به آزمون و مرور مطالب بپردازید . با مراجعه به یادداشتهایتان ، ببینید چه مقدار از مفاهیم اصلی را به یاد دارید. سعی کنید بفهمید چه پیوندی بین مطالب مختلف وجود دارد و این مطالب چگونه در فصل ، سازمان بندی شده اند. در مرحله آزمون ممکن است مجبور شوید فصل را ورق بزنید تا صحت مفاهیم و مطالب کلیدی حفظ شده را وارسی کنید در این مرحله باید چکیده فصل را بخوانید و ضمن آن جزئیات مربوط به هر یک از نکات چکیده را در نظر آورید. مرحله آزمون را هرگز به شب امتحان موکول نکنید . نخستین مرور، مطالب فصل باید بلافاصله پس از خواندن انجام شود.

پژوهشها حاکی از آن است که روش پس خبا روش بسیار مفیدی است و مسلما کارآمدتر از روش روخوانی ساده مطالب است . در این روش مخصوصا به خود پس دادن مطالب نقش بسیار مهمی دارد. اختصاص بخش عمده زمان مطالعه به یاد آوری فعال مطالب بهتر از آن است که تمام وقت خود را صرف خواندن و بازخوانی مطلب کنید. بررسیها موید این نکته اند که خواندن چکیده فصل بیش از مطالعه سراسر فصل ، کارآمدی دارد. خواندن چکیده پیش از خواندن فصل ، چشم اندازی کلی از فصل فراهم می کند که خواننده را در سازماندهی مطالب در حین خواندن مطالب فصل یاری می دهد. حتی اگر نخواهید روش پس خبا را به طور کامل دنبال کنید بهتر است از فواید به خود پس دادن مطلب و نیز مطالعه چکیده فصل پیش از خواندن مطالب فصل ، غفلت نورزید.

این نکات را فراموش نکنید.

برای اینکه مطالبی در ذهن بماند باید سازمان بندی شود - با مطالب قبلی پیوند زده شود - تکرار شود ـ به خود پس داده شود - خلاصه بندی و یادداشت گردد. و مجددا یادآوری گردد.

نقل از سایت همدردیhttp://www.hamdardi.com/fa_


[ دوشنبه 87/2/9 ] [ 12:18 عصر ] [ خداداد مؤذنی بیستگانی ] [ نظرات () ]


.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

به شوق صبح و سحر، شام تار هم خوب است برای گریه شدن آبشار هم خوب است تمام هفته خطا و غروب جمعه دعا کمی خجالت از این انتظار هم خوب است اگر چه لایق وصل تو نیستیم آقا ولی کشیدن ناز نگار هم خوب است گمان کنم که نمی بینمت، بگو غلط است امید دادن این بی قرار هم خوب است کسی به فکر شما نیست، همه خوبند ملال نیست دگر، کار و بار هم خوب است مرا ببند که من جای دیگری نروم برای عبد فراری حصار هم خوب است هوای شهر بد و گریه سخت و حال بد است کمی هوا وسط این غبار هم خوب است اگر نشد برسم من به پابوسی تو برای این دل من وصف یار هم خوب است برای اینکه به دست آورم دلت را من قسم به فاطمه داغدار هم خوب است مرا ببخش به دردت نخورد نوکریم که بخشش دل این شرمسار هم خوب است اگر که پای رکابت نشد شهید شوم برای کشتن ما زلف یار هم خوب است اگر اجل به وصالت مرا مجال نداد امید آمدنت بر مزار هم خوب است
امکانات وب


بازدید امروز: 4
بازدید دیروز: 11
کل بازدیدها: 983818