سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مشاوره نوین
هر کس مى خواهد عزیزترین مردم باشد، باید تقواى الهى پیشه کند. حضرت محمدمصطفی (ص) 

خداوند گاهی در خانه ی دل آدم غافل را باز می کند و و خود را آشکارا نشان می دهد،اما بجا آورده نمی شود.گاهی با دیدن یک غروب دل انگیز و یا یک روز غم بار پاییزی،ناگهان پنجره ی دلمان به دشت ماوراء گشوده می شود،اما ما بر می خیزیم و دوباره پنجره را می بندیم

  .در یک لحظه نگاهمان به دیگر سو می افتد،اما باورمان نمی شود. خداوند ،بارها و بارها در کنار ما و با ما گام بر داشته است،نگاه در نگاهمان دوخته است،به ما لبخند زده است ،دست خود را بر شانه هایمان گذاشته است ،در اتاقمان نشسته است،با ما سخن گفته است،در حیاط خانمان به جستجو پرداخته است، خود را به دامان نگاهمان انداخته است ،اما ما او را به جا نیاورده و گذشته ایم.

او گاهی در محل کارمان،غمی می شود و به چهره ایی می نشیند،و یا لبخندی می شود و بر لبانی می شکفد، گاهی نوجوانی می شود و در چهار راه زندگی مان به سوی اتو مبیلمان می آید و می خواهد شیشه اتومبیل مان را پاک کند بلکه دلمان را ،تا جلوی خودمان را بهتر ببینیم ،اما شیشه اتومبیلمان را بالا می کشیم و روی خود را بر می گردانیم. ما او را نجسته ایم که بیابیم. هر کس یابنده چیزی است که در جستجوی آن است.

باها و بارها در چشمان خدا زل زده ایم و او را ندیده ایم. او هیچگاه خود را از ما پنهان نکرده است. گاهی در سیمای کودکی ژنده پوش با کلاهی پشمینه ظاهر می شود که در مسیر جاده های کوهستانی بساط گردو های تازه چیده اش را پهن کرده است و به انتهای جاده می نگرد تا بیایید. او خود گردو ها را چیده است ،دستان سیاهش گواه آنند. امید دارد که تو او را ببینی ،اتومبیل خود را نگه داری و مقداری از گردو هایش را بخری. اما تو به سرعت اتومبیل خود می افزایی و او را در گرد و غبار بی توجهی خویش رها می کنی و می روی او با صد ها هزار جلوه بیرون می آید تا تو او را با صد هزار دیده تماشا کنی، اما تو تمامی دیده هایت را می بندی. گاهی کودکی می شود و به دارالتادیب می رود تا به همه آدمها اعلام کند که بی عاطفه اند، گاهی حلاج می شود و بر دار می رود تا نشان دهد بی ایمانی و نا سپاسی مردم را.


[ چهارشنبه 90/11/5 ] [ 3:4 عصر ] [ آسیه عابدینی ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

به شوق صبح و سحر، شام تار هم خوب است برای گریه شدن آبشار هم خوب است تمام هفته خطا و غروب جمعه دعا کمی خجالت از این انتظار هم خوب است اگر چه لایق وصل تو نیستیم آقا ولی کشیدن ناز نگار هم خوب است گمان کنم که نمی بینمت، بگو غلط است امید دادن این بی قرار هم خوب است کسی به فکر شما نیست، همه خوبند ملال نیست دگر، کار و بار هم خوب است مرا ببند که من جای دیگری نروم برای عبد فراری حصار هم خوب است هوای شهر بد و گریه سخت و حال بد است کمی هوا وسط این غبار هم خوب است اگر نشد برسم من به پابوسی تو برای این دل من وصف یار هم خوب است برای اینکه به دست آورم دلت را من قسم به فاطمه داغدار هم خوب است مرا ببخش به دردت نخورد نوکریم که بخشش دل این شرمسار هم خوب است اگر که پای رکابت نشد شهید شوم برای کشتن ما زلف یار هم خوب است اگر اجل به وصالت مرا مجال نداد امید آمدنت بر مزار هم خوب است
امکانات وب


بازدید امروز: 95
بازدید دیروز: 46
کل بازدیدها: 984072